مطالب مرتبط با خاطره

توی راهرو بودم که یک پیرزن بهم نزدیک شد

جی5 لاین: من کارمند بانک هستم. البته پشت باجه کار نمی کنم بلکه در یکی از ادارات امور شعب مشغولم. اداره ما داخل یکی از شعب بزرگ هست. خاطره ای که می خوام براتون بگم […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

با کسی صحبت نمی کردم و از درون حرص می خوردم

جی5 لاین: یک روز صبح تو خوابگاه از رفتار یکی از هم اتاقی هام خیلی عصبانی شدم اما چیزی بهش نگفتم ولی بخاطر عصبانیتم هم با کسی صحبت نمی کردم و از درون حرص می […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

خدمت سربازیم هم اوایلش خورد به عید نوروز و هم اواخرش

جی5 لاین: قلدری می کردم دوران سربازی، بچه رشت هستم، اومده بودم تهران و خدمت میکردم، اونجا تو قسمت ما فقط من شهرستانی بودم و بقیه بچه تهران بودن، با اینحال از پس همشون برمیومدم […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

ساعتی یک بار لیوان چایم را پر می کنم

جی5 لاین: من خیلی چای دوست دارم. می تونم بگم که تا حالا کسی رو ندیدم که به اندازه من چای مصرف کنه. مثلا وقتی دارم درس می خونم همیشه یک لیوان چای هم کنارم […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

غیبت و زیرآبزنی یکی از عادات همکاران جدیدم بود

جی5 لاین: من در یکی از ادارات یک سازمان دولتی مشغول به کار هستم. چند سال پیش به علت پاره ای از مسائل اداری مجبور بودم از اداره خود به اداره ای دیگر منتقل شوم. […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب