ایمان،جرات،سرسختی
جی۵ لاین: داستان در مورد دختر کوچکی است که در یک کلبه ی محقر،دور از شهر،در یک خانواده ی فقیر بدنیا آمده بود.زایمان، زودتر ار زمان مقرر انجام شده بود واو نوزاد زود رس، ضعیف […]
جی۵ لاین: داستان در مورد دختر کوچکی است که در یک کلبه ی محقر،دور از شهر،در یک خانواده ی فقیر بدنیا آمده بود.زایمان، زودتر ار زمان مقرر انجام شده بود واو نوزاد زود رس، ضعیف […]
جی5 لاین: اندرو کارنگی Andrew Carnegie یک پسر بجه مهاجر و فقیر اسکاتلندی بود که سواد آن چنانی نداشت و در تلگراف خانه ای به رد و بدل کردن پیغام ها می پرداخت. در جوانی با […]
جی5 لاین: سال ها پیش من به تازگی شغل نیمه وقت خودم را از دست داده بودم و دیگر نمی توانستم از عهده مخارج خانواده برآیم. تنها در آمد ما پولی بود که مادر از […]
جی5 لاین: روزی مردی از اینکه فقیر بوده و از پول و ثروت بهره ای نداشت در حال گلایه کردن بود. خردمندی او را دید و گفت: حاضری یکی از چشمانت را به قیمت هزار […]
جی5 لاین: در حال جارو کردن پیاده روِ جلو خانه بودم که دیدم پسر و دختری کوچک به سویم آمدند. پسر به آرامی پرسید: خانم، روزنامه کهنه دارین؟ می خواستم نه بگویم که چشمم به […]
جی5 لاین: من کارمند بانک هستم. البته پشت باجه کار نمی کنم بلکه در یکی از ادارات امور شعب مشغولم. اداره ما داخل یکی از شعب بزرگ هست. خاطره ای که می خوام براتون بگم […]
جی5 لاین: نوزده ساله بودم و تازه عروس. هر روز صبح شوهرم را تا آستانه ی در همراهی می کردم، غذایش را به دستش می دادم و وقتی شروع به رفتن می کرد برایش دست […]