جی5 لاین: تمام خانه را زیر و رو کردیم اما پیدا نشد که نشد! کل حقوق همسرم گم شده بود. همین دیروز به بانک رفت و حقوقش را گرفت و روی طاقچه گذاشت تا من بردارم ولی افسوس که نمیدانم چه اتفاقی برای آن پول افتاد!
خیلی ناراحت بودیم. نمی دانستیم باید چکار کنیم. از تک تک بچه هایم سراغ آن را گرفته بودم. ناراحت و غمگین در اتاق نشسته بودم که دخترم از کودکستان آمد.
با ناامیدی از او هم سراغ پول را گرفتم. که ناگهان در کمال ناباوری دیدم که کیف کودکستانش را باز کرد و پول ها را از کیفش درآورد و به من داد! من و همسرم از تعجب خشکمان زده بود. با کمال خونسردی شروع به تعریف کرد: دیروز حوصله ام سر رفته بود و کسی با من بازی نمی کرد، خواستم دنبال پولها بگردید تا من بازی کرده باشم.
از فردای آن روز، دخترم را در چند کلاس ثبت نام کردم.
هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید!
:)) آخرش هم با بچه یه کم بازی نکردن.خوب شد پول ها رو نبرده بین بچه های کودکستان تقسیم کنه 😀
بعضی وقتا به ی تلنگر نیاز داریم
با فرزندان انطور رفتار کنیم که دوست داریم دیگران با ما ان رفتار را داشته باشند
ما باید با بچه هایمان مهربان باشیم :laugh: