همین الان و از خودمون شروع کنیم.

جی۵ لاین: تقریبا می تونم بگم که ادم منظمی ام ،از بی مسئولیتی و بی دقتی و بی برنامگی متنفرم.

معمولا همه ی کارهامو دوست دارم به موقع ودر نهایت سرعت و با بالاترین دقت ممکن انجام بدم. البته شایدهمیشه همه چیز اون طور که دلم میخواد پیش نمیره و خوب مسلما این خواست قلبی من نیست و تاثیر محیط و شرایط اطرافم این طور ایجاب میکنه که نتونم کارهای خودم رو و یا حتی کارهای دیگران رو که مسئولیتش رو گردن گرفتم عالی (به زعم خودم البته)انجام بدم و طبیعیه که از ادمایی که بی توجه به تعهداتشون هستن یا همیشه کوهی از کارهای عقب مونده دارن یا نسبت به توانایی هاو موقعیتی که میتونن داشته باشن ولی بخاطر تنبلی و بی مسئولیتی عقب ترن، بدم میاد و این ادم ها حسابی عصبانی ام میکنن.

چند روز پیش راس ساعت ۱ از دفتر کارم اومدم بیرون که برم نزدیک ترین مسجد تا نماز ظهرم رو بخونم.

معمولا از لحظه ای که میخوام وضو بگیرم سعی میکنم ارامش داشته باشم و به چیزی جز نمازم فکر نکنم تا بتونم با یه تمرکز به همه ی لحظه ها و واژه ها ی نمازم حس تعلق داشته باشم.

معمولا با جماعت نماز نمیخونم چون اهستگی حرکات جمع، طولانی کردن جملات و ذکر ها که باعث میشه نماز خوندن طولانی بشه مخصوصا با ازدحام جمعیت و بالا بودن دما و البته نداشتن تهویه ی مناسب تو محیط های بسته و…

ما تقریبا همه مون خفقانی که اغلب تومحیط بسته و جمعیت بالاایجاد میشه رو تجربه کردیم .این جور وقتا دلم میخواد زود برگردم سرکارم و دستگاه مبرد رو بذارم رو پایین ترین درجه تا نفسم بالابیاد.( البته باید حواسم به همکارم هم باشه که خیلی رابطه ی خوبی با باد و سرما نداره و زود عطسه میکنه.محیط کارم رو خیلی دوست دارم ، جو ازاد و سالمی داره و معمولا هرکسی با هر عقیده و باوری مورد احترامم هست،همه ی همکارام رو دوست دارم و باهاشون راحتم.و از این بابت هم خوشحالم فکر میکنم سر کله زدن با ادمایی که چیزی از احترام و تعهد و اخلاق ندونن واقعا ازار دهنده است.)

صف های نا منظم و بی سر و ته که به اندازه ی دو نفر بین هر نفر فاصله است و این دقیقا خلاف اون قانونیه که میگه باید شونه های افرادکنارهم به هم بچسبه کسایی که رفتن مکه حتما از انضباط و ترتیب صف های نماز اونا در مقابل ما ایرانی ها تعجب کردن!

از سرویس های بهداشتی کاملا غیر بهداشتی و وضوخانه و …بگذریم.

بدتر از همه سخنرانی هاو یا شعار دادن ها که تو اغلب مسجدها ما بین نمازها سرداده میشه و منو یاد سال های۶۳-۶۴، دوره ی جنگ وانقلاب میندازه!
– برای سلامتی همه ی جانبازان و معلولین اسلام صلوااااااات
– …
– برای شادی روح شهدا،بزرگان انقلاب…. بلند صلوات بفرس
– ….

خیلی غم انگیزه از یاد بردن کسایی که نقش داشتن تو استقلال جامعه ی الان ما ولی من فکر میکنم که زنده کردن یادشون با این شیوه (تو مسجد و با طولانی کردن نماز) هم اصلا مفید نیست.

به هر حال اون روز تو مسجد نشسته بودم،و منتظر بودم تا اذان تمام شه تا نمازم رو شروع کنم.

ناگهان خانمی از در وارد شد وچهره ی اشناش منو به فکر فرو برد.داشتم فکر میکردم که قبلا این خانم رو کجا دیدم ناگهان یاد موسسه ای افتادم که سال گذشته یه دوره ی تخصصی و کوتاه مدت برگزار کرده بود و این خانم مدیریت اونجا رو به عهده داشت.

از اون ادمای جدی و پر تلاش که من همیشه ستایششون میکنم بود و خیلی دوست داشتم باهاشون دوست بشم ولی اون موقع شرایطش فراهم نشد و دوره ی من هم تموم شد و دیگه ایشون رو ندیدم.

تا اون روز بخصوص و تو مسجد.

خوشحال شدم ،مسلما منو نمیشناخت، خواستم برم پیششون تا باب اشنایی رو باز کنم ولی در کمال تعجب دیدم ایشون سمت من اومد و پرسید : ببخشید خانوم،تو نماز جماعت فقط باید حمد و قل هوالله احد رو نخونیم؟

نگاهش به من اشنا نبود و من هم اظهار اشنایی نکردم چون ممکن بود خجالت بکشه ودوست نداشتم این اتفاق بیفته.

یه کم تعجب کرده بودم از این که چقدر با سلیقه از کیفش چادر نماز وسجاده خارج کرد و خوب یه جورایی با موهای بلوند خوش رنگش تناسب نداشت.

به هر حال پاسخ مثبتم رو شنید و رفت جزو صف جماعت،

یه کم عملکردش منو به فکر انداخت!

با خودم گفتم مگه نه این که الان من و این وتو و اونای دیگه همین جماعت ها رو تشکیل میدیم؟

کی باید بیاد تا رفتارای غلط رو اصلاح کنه؟واقعا منتظر چی و کی هستیم؟

تا کی تکروی ادمایی مثل من میخواد ادامه پیدا کنه ؟ ادمایی که دوست دارن همه چیز با برنامه و اصول خودش پیش بره والبته اهمیت بهره وری بالا رو تو کار گروهی میدونن.

چطور میشه یک قدم پیشرفت واسه اوضاع نابسامان جامعه مون برداریم؟

غیر از اینه که روحیاتی مثل نظم و تعهدبه کار گروهی باید تو تک تک لایه ها ی جامعه مون تزریق بشه؟

فرقی نمی کنه پیرزنی که تو مسجد نماز میخونه، پیرمردی که بعد از ظهرها تو پارک قدم میزنه، فروشنده ای که هر روز یک کار روتین و معمولی داره و…و

اصلا نیاز به هیچ حرف و تذکری نیست همین که ما رفتار درست رو خودمون انجام بدیم و البته به عملکرد صحیح خودمون یقین داشته باشیم و بدون تردید گام برداریم این حس خواه ناخواه به ادمای اطرافمون هم القا می شه و اونا هم یقینا بدون هیچ سرسختی و مقاومتی پیروی خواهند کرد بار اول و دوم اگه اتفاقی رخ نده، با یه کم صبوری حتما بار دهم رفتار درست الگو میشه.

همه ی قانون های فیزیکی و متافیزیکی این قاعده رو تائید می کنن. یه گوله برف کوچیک رو در نظر بگیرید که داره از یه کوه میاد پایین اگه این گوله برف اراده کنه که حتما به پایین برسه یقینا تو دامنه تبدیل به یه بهمن بزرگ میشه و دیگه یه گوله برف کوچیک نخواهد بود.

تمام حرفم رو خلاصه میکنم به اینکه از همین الان و حالا و باخودمون شروع کنیم.

اگه از وضعیت و شرایطی که توش هستیم ناراضی ایم.و میخوایم که تغییر پیدا کنه!

من اون روز رفتم تو صف های جلو و خیلی نزدیک به فرد کناری ام ایستادم یه کم با تعجب نگام کردشاید فکر کرد که اومدم جیبش رو بزنم! فکر کنم با خودش گفت که این همه جا چرا اومدی چسبیدی به من؟

منم یه لبخند زدم و به اطرافیانم گفتم که بهتره منظم تر صف رو تشکیل بدیم و این کار رو صف های عقبتر هم تکرار میکنن و…این طور “نماز جماعت” معنی پیدا می کنه.
جی۵ لاین . کام
خاطره ای از: لادن
ارسال شده از: اصفهان زیبا
منبع تصویر: Focus

هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید!

برچسب ها: , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
7 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آلما
آلما
10 سال قبل

بسیار زیبا بود ،خاطره شما منو به خودم آورد ،متشکرم

لادن
لادن
11 سال قبل

بله
من واقعا به این باور رسیدم که هیچ پیشرفتی نخواهد صورت گرفت مگر از جانب خودمان و با اولین قدم از سوی خودمان
از توجه و وقتی که گذاشتید تا متن ارسالی ام رو بخونید ممنونم فرنگیس جان 😎