ساعتی یک بار لیوان چایم را پر می کنم

جی5 لاین: من خیلی چای دوست دارم. می تونم بگم که تا حالا کسی رو ندیدم که به اندازه من چای مصرف کنه. مثلا وقتی دارم درس می خونم همیشه یک لیوان چای هم کنارم قرار می دم و هر یک ساعت یک بار اون رو پر می کنم.

خاطره ای که می خوام بگم مربوط می شه به ماه رجب گذشته. یک روز من روزه گرفته بودم و تنها کسی بودم که در خونه روزه بود. در ضمن ما همون روز مهمون هم داشتیم. مامان برای مهمون ها چای ریخت و تعارف کرد. همه چای برداشتند ولی دیدم خودش لیوانی در دست نداره. اول فکر کردم شاید اون هم روزه هست ولی دیدم چیزهایی خورد. تا آخر روز ندیدم که مامان چای بنوشه تا افطار که کنار هم نشستیم و من افطار کردم.

بعدها متوجه شدم که هر بار من روزه می گیرم مامان چای نمی خوره. در واقع مامان چون می دونه که من چای خیلی دوست دارم در روزهایی که نمی تونم چای بنوشم اون هم نمی خوره.

شاید حرکت کوچیکی به نظر بیاد ولی من هر بار که بهش فکر می کنم حس بسیار مثبتی در من بوجود میاد و قلبم پر از عشق میشه نسبت به مامان!

انتشار این خاطره یه تشکر کوچیکه از جانب من به مامان و همه مادرهای خوب ایران…

مادر تمام هستی ام به امید دعای توست                   فردا کلید باغ بهشتم رضای توست

جی5 لاین . کام
خاطره ای از: مینا لشگری
ارسال شده از: فردیس کرج
منبع تصویر: blogspot

هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید!

برچسب ها: , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
24 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
trackback

[…] ساعتی یک بار لیوان چایم را پر می کنم […]

trackback

[…] ساعتی یک بار لیوان چایم را پر می کنم […]

دکتر کتابفروش
12 سال قبل

خاطره زیبایی بود خانم لشگری!!!
هر وقت خاطره ای یا داستانی از مهربانی مادری میخونم یاد محبت های مادر خودم می افتم!
البته دوستان فکر بیراه نکنن… مادر بنده در قید حیات هستن و حالا حالاها میخواد موفقیت های پسرش رو بشماره!

trackback

[…] ساعتی یک بار لیوان چایم را پر می کنم […]

trackback

[…] ساعتی یک بار لیوان چایم را پر می کنم […]