چه کنیم تا سحرخیز شویم؟

سلام آقای مالکی نژاد مشکل من این هست که همیشه دیر از خواب بیدار می شم. هر روز به خودم می گم که فردا صبح زود از خواب بیدار شو ولی بازم نمی تونم انگار از رخت خواب دل بکنم. تمام کارام می مونه. صبح ساعت ۱۰ -۱۱ تازه از خواب بیدار می شم. البته اگر ولم کنن بازم می خوابم!!!!!

کمکم کنید و بهم بگید باید چی کار کنم که سحرخیز بشم.

مهدی مالکی نژاد: معذرت خواهي

متاسفانه امروز صبح در شبكه يك در برنامه سيماي خانواده مهمان اين برنامه بودم وعملاً باعث شد كه نوشتن پاسخ سوال سه شنبه ها با تاُخير مواجه شود،از اين بابت از تمامي دوستان معذرت خواهي مي كنم واما پاسخ امروز

سركار خانم

اگر فكر مي كنيد اين فقط مشكل شماست بد نيست يك اعتراف راهم از من بشنويد، بله من هم مثل شما بارها به خودم مي گفتم صبح زود از خواب بيدار می شوم، ولي لذت خواب صبحگاهي چنان بود كه به خودم مي گفتم فقط چند دقيقه ديگر و ان چند دقيقه به چند ساعت تبديل مي شد، حتي بياد دارم همين امر، اثرات نامطلوبي به اداره ی موُسسه گذاشته بود. حتي براي اينكه از شدت اثرات آن كم كنم وانمود مي كردم كه ديرآمدنم به خاطر انجام پاره ي از كارهاي اداري ورفتن به بانك و امثال آن بوده است. ولي خوب بهتر ازهركسي خودم والبته كارمندانم مي دانستند كه مسئله اعتبار چنداني ندارد. اين مسئله با فراز ونشيب هایي تكرار مي شد.

يك روز به هر قيمتي بود صبح زود بلند مي شدم روز ديگر باز مجدداً با تاُخير سركار حاضر مي شدم ولي بالاخره اين طلسم شكست والبته حاصل آن هم سه جلد كتاب بود كه من موفق شدم آن را در همان ساعتي كه هميشه در خواب بودم بنويسم و زبان انگليسي ام را تقويت كنم وبا ورزش سرحال وبا انرژي شوم وحتي 5كيلو اضافه وزني را هم كه داشتم از بين ببرم.

خب حتماً مي خواهيد بدانيد چه اتفاقي افتاد كه ورق برگشت ومن اهمال كاري در صبح ها را كنار گذاشتم ،چند عامل باعث مقابله من با اهمال كاري شد كه عبارتندبودند از:

1-پذيرش مسئوليت وقبول هزينه آن:

من پذيرفتم كه مي خواهم يك روز موفق داشته باشم واين روز موفق با سحرخيزي اتفاق مي افتد بايد هزينه مربوطه را بپردازم، همانطور كه هيچ چيز را مجاني به آدم نمي دهند، هيچ نتيجه اي هم مجاني بدست نمي آيد، بهايي دارد يا دوست داري بهايش را مي پردازي يا بي خيالش ميشوي! ومن قبول كردم در قبال چيزي كه بدست مي آورم يعني نوشتن كتاب هايم وتمرين زبان انگليسي، كمي رنج اوليه سحر خيزي بهايي بسيار منصفانه ايست. به عبارتي ديگر آن چه بدست مي آوردم بسيار ارزشمندتر از اندك بهايي است كه مي خواهم بپردازم. پس كمي تحمل رنج در لحظه بيدار شدن وبيرون آمدن از تختخواب گرم ونرم را پذيرفتم.

2-پذيرفتن اين حقيقت كه براي هر صبح زود بر خواستني، زودتر به رختخواب رفتني لازم دارد.

هركسي به 8-7ساعت خواب براي راندمان بهتر دركار روزانه، نياز دارد.وقتي شب ساعت يك ويا دو بخوابيم وبخواهيم ساعت 5 صبح  بيدار شويم، حتي اگر موفق هم شويم داريم مقدمات شكست سحر خيزي را فراهم مي كنيم. چون علي رغم زحمت آن، نتايج هم ناراحت كننده وضعيف خواهند بودوهمين باعث دلسردي را فراهم مي آورد.

پس به اين نتيجه مي رسيم «سحر خيزي حاصل زود خوابيدن است »پس مقدمات زود خوابيدن را فراهم كردم، سعي كردم از نظر بدني خودم را خسته كنم كه بتوانم زودتر بخوابم، از همسرم خواهش كردم در اين امر مرا كمك كند وهرشب نيم ساعت زودتر به رختخواب رفتم تا توانستم شب ساعت 10به رختخواب بروم.

3- پذيرفتن مسئوليت فشار بر دگمه انتخاب، دگمه خوابيدن ولذت بردن ويا دگمه بر خواستن وسحر خيز بودن.

وقتي ساعت زنگ مي زند وبايد از رختخواب گرم ونرم خارج شويم با لحظه فوق العاده حساسي روبرو مي شويم لحظه حساس كه شايد طول آن چند ثانيه بيشتر هم نباشد، بله “لحظه تصميم گيري” بلند شوم؟نشوم؟

من بارها در اين لحظه تصميم هاي اشتباهي گرفته ام وبا خودم گفته ام”بذار يك كم ديگه بخوابم” والبته گفتن همين جمله وخوابيدن همان، من در آن لحظه دگمه اشتباهي را كه نبايد فشار مي دادم ،فشار دادم.

بعد از آن خيلي حواسم را به اين لحظه كليدي جمع مي كنم وبه هر زحمتي باشد دگمه انتخاب صحيح كه همان خارج شدن از رختخواب است را فشار مي دهم، بدون هيچ استثنايي!

4-معماري كردم تا صبح بهترين لحظه هاي يك روزم باشد.

مي گويند20دقيقه بعد از بيدارشدن تازه مغز آماده فعاليت روزانه مي شود بنابراين من حدود 45 دقيقه تا يك ساعت از آغاز صبحم را به آماده باش ولذت بردن از يك روز قشنگ اختصاص دادم، با برنامه صبحگاهي تلويزيون كه از قبل ضبط كرده بودم به نرمش پرداختم، جلوي اينه جملات تاكيدي را تكرار مي كردم ويك صبحانه جانانه داغ را براي خودم فراهم مي كردم ، كم كم جوري شدكه صبحها منبع اصلي انرژي ولذت بردن من شد ومن بسيار سرحال به محل كارم مي رفتم وبه نوشتن مي پرداختم.

5-پذيرفتم همه روزها مثل هم نيست ولي در هرحال آن روز، روز خداست.

خب اين توصيف شايد اين تصور را ايجاد كند اگر صبح سحر خيز باشیم همه ي مشكلاتمان حل مي شود. همه كارها فوق العاده انجام مي شوند و… البته من هم روزهایي مي شد وقتي از خواب بلند مي شدم اولين احساسم اين بود “باز هم يك روز ديگه!” …”بازهم بايد بنويسی!” ولي از هر ابزاري از جمله «جملات تاكيدي» استفاده مي كردم وبه خودم انرژي مي دادم، ورزش مي كردم وسرحال تر مي شدم ولي خودم مي دانستم كه در هر شرايطي «هيچ استثنايي پذيرفته نيست».

 خب اجازه بدهيد يك جمع بندي بكنيم:

اگر مي خواهيد سحر خيز باشيد واز مزاياي آن استفاده كنيد :

1- هزينه آن را كه رها كردن لذت خوابيدن است،بپذيريد.

2-  زودتر بخوابيد تا دچار كمبود خواب نشويد.

3- بين انتخاب دگمه قرمز لذت خوابيدن ودگمه سبز سحر خيزي دگمه سبز را انتخاب كنيد،در همان لحظه حساسي كه ساعت تان به صدا در مي آيد.

4- با ورزش واستفاده از جملات تاكيدي ويك صبحانه لذيذ ومقوي آغاز يك روز خوب را معماري كنيد

5- همه روزها،روزهاي خوب خداست ولي ممكن است يك روز زياد سرحال نباشيد، در هر حال هيچ استثنايي را تا اطمينان از جايگزيني عادت جديد قائل نشويد.

موفق باشید.

به این مطلب از ۱تا ۱۰ چه نمره ای میدهید ؟به چه دلایلی امتیاز را کم می کنید؟

جی۵ لاین . کام

نویسنده: مهدی مالکی نژاد

هر سه شنبه، آقای مهدی مالکی نژاد با انتشار متنی به سوالات ارسالی شما پاسخ خواهند داد، برای مطالعه کلیه پرسش و پاسخ ها به صفحه “لیست پرسش و پاسخ” مراجعه نموده و جهت ارسال سوالات خود به صفحه “ارسال سوال” مراجعه فرمایید!