دختر بچه ای که به ویترین مغازه خیره شده و بغض کرده بود
جی5 لاین: دو روز مانده بود به تولد مادرم. بخاطر مشغله کاری نمی توانستم به دیدنش بروم و حضورا تولدش را تبریک بگویم. از این رو تصمیم گرفتم که هدیه ای برایش پست کنم و […]
جی5 لاین: دو روز مانده بود به تولد مادرم. بخاطر مشغله کاری نمی توانستم به دیدنش بروم و حضورا تولدش را تبریک بگویم. از این رو تصمیم گرفتم که هدیه ای برایش پست کنم و […]
جی5 لاین: در یک روز برفی احمد در حال رانندگی به سمت خانه اش بود که دید ماشینی در کنار خیابان ایستاده و پیرزنی در حال دست تکان دادن و درخواست کمک از دیگران است. […]
جی۵ لاین: آن که فکرش گره از کار جهان بگشاید گو در این کار بفرما نظری بهتر از این ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق […]
جی۵ لاین:مرد جوانی پدر پیرش مریض شد. چون وضع بیماری پیرمرد شدت گرفت او را در گوشه جاده ای رها کرد و از آنجا دور شد. پیرمرد ساعت ها کنار جاده افتاده بود و به […]
جی۵ لاین:روزي سقراط ، حکيم معروف يوناني، مردي را ديد که خيلي ناراحت و متاثراست. علت ناراحتيش را پرسيد ،پاسخ داد:”در راه که مي آمدم يکي از آشنايان را ديدم.سلام کردم جواب نداد و با […]
جی۵ لاین:غروب یک روز بارانی زنگ تلفن به صدا در آمد. زن گوشی را برداشت. آن طرفِ خط پرستارِ دخترش با ناراحتی خبر تب و لرز شدید دختر کوچکش را به او داد.زن تلفن را […]
جی۵ لاین:یک دختر خانم زیبا خطاب به رئیس شرکت امریکائی ج پ مورگان نامهای بدین مضمون نوشته است :میخواهم در آنچه اینجا میگویم صادق باشم.من 25 سال دارم و بسیار زیبا ، با سلیقه و […]
جی۵ لاین:در زمان های دور مرد ثروتمندی زندگی می کرد که ثروتش را از راه تجارت و بازرگانی در طی سال ها اندوخته بود. ثروتش به ده هزار هزار سکۀ طلا رسیده بود.از قضای روزگار […]
جهت دانلود داستان صوتی “مرد ژولیده ای که می خواست کشیش شود” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل: 910 KB مدت زمان فایل 1:56 ثانیه چنانچه قادر به شنیدن داستان […]
جی۵ لاین:یک روز کاملا معمولی تحصیلی بود، به طرح درسم نگاه کردم و دیدم کاملا برای تدریس آماده ام. اولین کاری که باید می کردم این بود که مشق های بچه ها را کنترل کنم […]
جی۵ لاین: مرد جوانی پدر پیرش مریض شد. چون وضع بیماری پیرمرد شدت گرفت او را در گوشه جاده ای رها کرد و از آنجا دور شد. پیرمرد ساعت ها کنار جاده افتاده بود و […]
جی۵ لاین:دهقانی یک گونی پر از گندم روی الاغ خود گذاشته بود و به آسیاب می برد. در بین راه گونی از پشت خر روی زمین افتاد. دهقان کوشش زیادی کرد که گونی را مجددا […]
جی۵ لاین: یادم می آید وقتی که نوجوان بودم، یک شب با پدرم در صف خرید بلیط سیرک ایستاده بودیم. جلوی ما یک خانواده ی پر جمعیت ایستاده بودند و به نظر می رسید که پول […]
جی۵ لاین: روزی پزشکی را برای معاینه یک بیمار ویژه و غیر معمولی دعوت کردند. دختری 17 ساله، غمگین با چهره ای رنگ پریده روی کاناپه اتاقی پر زرق و برق با فرش های ابریشمی گران […]
جی۵ لاین : يک روز گرم تابستان ، پسر کوچکی با عجله لباسهايش را در آورد و خنده کنان داخل درياچه شيرجه رفت. مادرش از پنجره نگاهش مي کرد و از شادي کودکش لذت ميبرد. […]
جی۵ لاین: اول بگم ازاین اتفاقا خیلی توزندگیم اتفاق افتاده اما اینی که میخوام تعریف کنم هیچ وقت ازیادم نمیره .یادم سال سوم دانشگاه بودم توتهران.اون موقع هرماه پدرم مبلغی روبعنوان کمک هزینه یاهرچیزی که میشه […]