دختر فداکار
جی۵ لاین:همسرم با صدای بلندی گفت:” تا کی می خواهی سرت را در آن روزنامه فرو کنی؟ می شود بیایی و به دخترت بگویی غذایش را بخورد؟” روزنامه را کناری انداختم و به سوی آنها […]
جی۵ لاین:همسرم با صدای بلندی گفت:” تا کی می خواهی سرت را در آن روزنامه فرو کنی؟ می شود بیایی و به دخترت بگویی غذایش را بخورد؟” روزنامه را کناری انداختم و به سوی آنها […]
جی۵ لاین: شبی یک کشتی بخار ، در حالی که دریا را می پیمود، گرفتار توفان شد. کشتی چنان تکان می خورد که همه ی مسافران بیدار شده بودند. آنان وحشت زده از توفان ، تعادل […]
جی۵ لاین:دکتر “دبلیو، بیران ولف” ، دکتر جوانی بود. خیلی از زنان و مردانی که – رنجیده، هراسان، وحشت زده و نگران- برای معالجه نزد او می آمدند، نا امید و بدبخت بودند و از […]