مطالب مرتبط با نگران

عیب های پنهانی

جی۵ لاین:از « شیخ بهایی» نقل است: عارفی پارچه ای بافت و در بافت آن نهایت دقت و کوشش خود را به کار برد و سپس آن را فروخت. مشتری به علت عیبی پنهانی، آن […]

1 دیدگاه مفید - ادامه مطلب

به خدا اعتماد کن

جی۵ لاین:در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم بغل گرفته بودند، مرد عارفی از کوچه ای می گذشت. غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است. به او گفت:« […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

اضطراب و دلواپسی

جی۵ لاین: داستانی درباره ی پیرزنی که با اتوبوس سفر می کرد، شنیده ام. پیرزن بسیار مضطرب بود و دائما با ترس و لرز از راننده سوال می کرد که اکنون کجا هستند و راننده ی […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

به خداوندی که ایمان دارم.

جی۵ لاین:داستان های زیادی در مورد سکه هایی که کنارراه افتاده اند،وجود دارد. این که هدایایی از طرف فرشتگان بوده و شانس می آورند و … اما این اولین باری بود که داستانی را به […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

در آستانه ی عمل جراحی هستی!

جی۵ لاین: مردی در آستانه عمل جراحی قرار داشت. با آنکه داروی آرام بخش به او تزریق شده بود، اما دلشوره داشت. پرستاری مهربان به او گفت: ” کمی عصبی هستی؟” پاسخ داد: ” بیش از […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

خوشبختی

جی۵ لاین:دکتر “دبلیو، بیران ولف” ، دکتر جوانی بود. خیلی از زنان و مردانی که – رنجیده، هراسان، وحشت زده و نگران- برای معالجه نزد او می آمدند، نا امید و بدبخت بودند و از […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب
قورباغه ناشنوا

از ناتوانی بچه هایشان صحبت می کردند

جی5 لاین: آب برکه کم شده بود و حیوانات زیادی از آن جا رفته بودند. خانواده قورباغه ها هم تصمیم گرفتند به برکه ای دیگر مهاجرت کنند.  آنها فرزندان زیادی داشتند. پدر و مادر قورباغه ها […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب