دست مرا بگیر.
جی۵ لاین:روزی ملا نصرالدین همراه دوستانش در صحرا مشغول گردش بود. بعد از خوردن غذا به کنار استخر بزرگی آمدند تا دست و صورتشان را بشویند. ناگهان پای ملا لغزید و در استخر افتاد. هر […]
جی۵ لاین:روزی ملا نصرالدین همراه دوستانش در صحرا مشغول گردش بود. بعد از خوردن غذا به کنار استخر بزرگی آمدند تا دست و صورتشان را بشویند. ناگهان پای ملا لغزید و در استخر افتاد. هر […]
جی5 لاین:ملا نصرالدین خرش را گم کرده بود،فریاد میزد که هرکسی خر من را به من برگرداند،به او دو خر مژدگانی می دهم! یه او گفتند این چه کار است؟دو خر میدهی و یک خر […]
جی5 لاین: ملا نصرالدین در بازار مغازه ای داشت وخانه ای در بالای آن که شب ها همانجا اقامت داشت . شبی دزدی به دکان ملا زد . او با سوهان مشغول بریدن قفل در بود. […]
جی5 لاین: روزی ملانصرالدین با لباسی کهنه و مندرس به مجلس مهمانی رفت. میزبان و سایر مهمان ها بدون توجه به ملا به کار خود مشغول بودند و کسی او را تحویل نگرفت. ملا که […]