تو نمی خواهی ازدواج کنی؟
جی5 لاین: روزی یکی از دوستان ملانصرالدین نزد او آمد و گفت: تو نمی خواهی ازدواج کنی؟ آیا اصلا تا به حال به فکر ازدواج بوده ای؟ ملا جواب داد: آری. در زمان جوانی در […]
جی5 لاین: روزی یکی از دوستان ملانصرالدین نزد او آمد و گفت: تو نمی خواهی ازدواج کنی؟ آیا اصلا تا به حال به فکر ازدواج بوده ای؟ ملا جواب داد: آری. در زمان جوانی در […]
جی۵ لاین:در روزگار جوانی ، ملانصرالدین برای اولین بار عازم منزل محبوبش شد تا مراسم خواستگاری را انجام دهد و چون هیچ یک از اعضای خانواده اش در این جهان حضور نداشتند ، به ناچاریکی […]
جی5 لاین: روزی ملانصرالدین در باغی روی نردبانی رفته بود و داشت میوه می خورد. صاحب باغ او را دید و با عصبانیت پرسید: ای مرد بالای نردبان چه میکنی؟ ملانصرالدین گفت: _نردبان میفروشم! _در باغ […]
جی5 لاین:در یک فصل بارانی رودخانه ی دهکده طغیان کرد.مردم سراسیمه به نزد ملانصرالدین رفتند و گفتند:زنت در رودخانه افتاده ،بجنب جانش را نجات بده! .ملانصرالدین دوان دوان خود را به رودخانه رساند در آن […]
جهت دانلود داستان صوتی “شگرد اقتصادی ملانصرالدین” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل: 764 کیلو بایت مدت زمان فایل :1دقیقه و36 ثانیه چنانچه قادر به شنیدن داستان های […]
جی5 لاین: ملانصرالدین چندی بود که شغل کاتبی را برگزیده بود.روزی همکار بد خطش گفت: «نوشته های من به حدی ناخوانا است که صد دینار برای نوشتن می گیرم وصد دینار دیگر نیز برای خواندن.» ملا […]