گفتم که دیگر حق ندارند در خانه بازی کنند
جی5 لاین: من به نظافت و ترتیب خانه بسیار اهمیت می دهم. در آن حد که وقتی دو پسرم شروع به دویدن و بازی در خانه می کنند استرس عجیبی مرا فرا می گیرد و […]
جی5 لاین: من به نظافت و ترتیب خانه بسیار اهمیت می دهم. در آن حد که وقتی دو پسرم شروع به دویدن و بازی در خانه می کنند استرس عجیبی مرا فرا می گیرد و […]
[audio5 src=”http://g5line.com/wp-content/uploads/2012/03/g5line-com-you-are-important.mp3″ loop=”true” autoplay=”autoplay” preload=”auto” loop=”loop” controls=””] جهت دانلود داستان صوتی “من فرد مهمی هستم” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل:2.32 مگا بایت هر یکشنبه ساعت 14:00 […]
جی5 لاین: دختری مجبور شد بعد از ازدواج با مادر شوهرش در یک خانه زندگی کند. مادرشوهر زنی تندخو و بداخلاق بود. آنها هر روز با هم دعوا می کردند و زندگی تلخی داشتند. دختر […]
جی۵ لاین:این ماجرا در دهه 1960 و در اوج تنش میان سفید پوستان و سیاه پوستان در امریکا اتفاق افتاد. یک شب، حدود ساعت یازده و نیم، یک زن سیاه پوست مسن امریکایی در کنار […]
جی۵ لاین:دختری ازدواج کرد، ولی هرگز نمی توانست با مادر شوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جر و بحث می کردند، عاقبت یک روز دختر نزد دارو سازی که دوست صمیمی پدرش بود […]
جهت دانلود داستان صوتی “وقتی خورشید درس تازه ای گرفت” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل: 824 KB مدت زمان فایل 1:45 ثانیه چنانچه قادر به شنیدن داستان های صوتی […]
جی۵ لاین:زن و شوهر جوانی که تازه ازدواج کرده بودند، برای تبرک و گرفتن نصیحت از پیری دانا نزد او رفتند. پیرمرد دانا به حرمت آن زوج جوان از جا برخاست و آنها را کنار […]
جی۵ لاین:پیرمرد ثروتمندی به سختی بیمار بود و با وجود این که چندین پسر و دختر بزرگ داشت اما هیچ کدام سراغی از پدر و مادر پیر و بیمار خود نمی گرفتند.این پیرمرد ثروتمند باغبان […]
جی۵ لاین:از دوازده سالگی هر سال روز تولدم یک دسته گل یاس سفید بسیار زیبا برایم فرستاده می شد ،بدون این که نام و نشانی از فرستنده داشته باشد .مدت ها برای پیدا کردن فرستنده […]
جی۵ لاین:آرتور اش قهرمان افسانه ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد.طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش […]
جی۵ لاین:درویشی قصه زیر را تعریف می کرد: یکی بود یکی نبود مردی بود که زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود وقتی مُرد همه می گفتند به بهشت رفته است […]
جی۵ لاین:در روز اول سال تحصیلی، خانم تامپسون معلم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت های اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه انها را به یک اندازه دوست […]
جی۵ لاین:پیرمرد خوش برخورد و ملیحی هر از گاهی برای فروش اسباب و اثاثیه به عتیقه فروشی مراجعه می کرد. یک روز زن عتیقه فروش پس از خروج پیرمرد از مغازه به همسرش می گوید:” […]
جی۵ لاین:روزی روزگاری، پسرک فقیری زندگی می کرد که ناچار بود برای گذراندن زندگی و تامین مخارج تحصیلش دست فروشی کند. از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی به دست […]
جی۵ لاین: روزی در یک دهکده کوچک، معلم مدرسه از دانش آموزان سال اول خود خواست تا تصویری از چیزی که نسبت به آن قدردان هستند، نقاشی کنند. او با خود فکر کرد که این بچه […]
جی۵ لاین: باران خوبی باریده بود و مردم دهکده ی عارفی به شکرانه ی نعمت باران و حاصل خیزی مزارع عصر یک روز آفتابی در دشت مقابل مدرسه ی عارف جمع شدند و به شادی پرداختند.تعدادی […]