مطالب مرتبط با عشق

عشق مهیا است و تو آن را پس می زنی

جی۵ لاین:چنین آورده اند که مردی به نزد رامانوجا آمد. رامانوجا یک عارف بود، شخصی کاملا استثنایی، یک فیلسوف، و در عین حال یک عاشق، یک سرسپرده.مردی به نزد او آمد و پرسید: “راه رسیدن […]

ادامه مطلب

قهوه نمکی!

جی۵ لاین:او دختر رو توی یک مهمونی ملاقات کرد. خیلی برجسته بود، خیلی از پسرها دنبالش بودند؛ اما خودش خیلی ساده بود و هیچکس بهش توجه نمی‌کرد.آخر مهمانی، دختر را به نوشیدن یک قهوه دعوت […]

1 دیدگاه مفید - ادامه مطلب

گل رز

جی۵ لاین:هرگز به ذهنم خطور نمی کرد که بلیت هواپیمای ما، برای من دو سره و برای « جان» یکسره باشد. ما به نیویورک می رفتیم تا همسرم، « جان» سومین عمل جراحی قلب باز […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

فاصله قلب‌ها

جی۵ لاین:استادى از شاگردانش پرسيد:“چرا ما وقتى عصبانى هستيم داد می‌زنيم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگين هستند صدايشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟” شاگردان فکرى کردند و يکى از آن‌ها گفت:“چون در […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

داستان کیک خوشمزه

جی۵ لاین:استاد پیر در حال مرگ بود و می گفت که آخرین بعدازظهرش خواهد بود. مریدان و دوستانش به دیدن اوآمده بودند. او دوستداران زیادی داشت و همه می آمدند، از راه های درو و […]

ادامه مطلب

عروس و مادر شوهر!

جی۵ لاین:دختری ازدواج کرد، ولی هرگز نمی توانست با مادر شوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جر و بحث می کردند، عاقبت یک روز دختر نزد دارو سازی  که دوست صمیمی پدرش بود […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

در سایه آفتاب پدر

جی۵ لاین:پدر! گرچه خانه ما از آینه نبود؛ اما خسته‏ ترین مهربانی عالم، در آینه چشمان مردانه‏ات، کودکی‏هایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم. می‏خواهم بگویم، ببخش اگر پای تک درخت حیاطمان، […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

فداکاری

جی۵ لاین:دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله گرفت و بستری شد، نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش […]

ادامه مطلب

قلب زیبا

جی۵ لاین:.مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می‌کرد که زیبا ترین قلب را در آن شهر دارد. جمعیت زیادی گرد آمدند.قلب او کاملا سالم بود و هیچ خدشه ای بر آن وارد نشده […]

ادامه مطلب

فرمول سحر آمیز

جی۵ لاین:استاد از دانشجویان رشته ی جامعه شناسی خواسته بود تا به کوچه پس کوچه های کثیف و پر جمعیت بالتیمور بروند و سوابق 200 پسر نوجوان را گرد آورند. سپس از آنها خواسته بود […]

1 دیدگاه مفید - ادامه مطلب

گل یاس سفید

جی۵ لاین:از دوازده سالگی هر سال روز تولدم یک دسته گل یاس سفید بسیار زیبا برایم فرستاده می شد ،بدون این که نام و نشانی از فرستنده داشته باشد .مدت ها برای پیدا کردن فرستنده […]

1 دیدگاه مفید - ادامه مطلب

مادری که یک چشم داشت

جی۵ لاین:مادر من فقط یك چشم داشت. من از اون متنفر بودم … اون همیشه مایه خجالت من بود.اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت.یك روز […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

عشق پایدار

جی۵ لاین:در یک شب سرد زمستانی یک زوج سالمند وارد رستوران بزرگی شدند. آنها در میان ز;وجهای جوانی که در آنجا حضور داشتند بسیار جلب توجه می کردند. بسیاری از آنان، زوج سالخورده را تحسین […]

1 دیدگاه مفید - ادامه مطلب

تنها زمان بزرگی عشق را درک می کند

جی۵ لاین:در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه ی احساسات در آن زندگی می کردند: شادی، غم، دانش، عشق و باقی احساسات. روزی به همه ی آنها اعلام شد که جزیره  در […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

یک لیوان شیر

جی۵ لاین:پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر خرج تحصیل خود را بدست می آورد، یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

قصه ای زیبا

جی۵ لاین:درویشی قصه زیر را تعریف می کرد: یکی بود یکی نبود مردی بود که زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر  گذاشته بود  وقتی مُرد همه می گفتند به بهشت رفته است […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب