برای گفتن شب بخیر رفت و حاضرین را بوسید
جی5 لاین: شوهر من مردی درشت اندام و چاق است. زمانی که دخترمان فرزند دومش را باردار بود ما برای نگهداری دختر سه ساله اش به خانه شان رفتیم. شب اولی که آنجا بودیم نوه […]
جی5 لاین: شوهر من مردی درشت اندام و چاق است. زمانی که دخترمان فرزند دومش را باردار بود ما برای نگهداری دختر سه ساله اش به خانه شان رفتیم. شب اولی که آنجا بودیم نوه […]
جی5 لاین: پیرزنی برای سفیدکاری منزلش، کارگری را استخدام کرد. وقتی کارگر وارد خانه شد شوهر پیر و نابینای او را دید. در ابتدا دلش برای این زن و شوهر پیر می سوخت اما بعد از […]
جی5 لاین: مدت زیادی از ازدواجشان می گذشت. زن که از ساعات کاری زیاد شوهرش ناراضی و عصبانی بود، با تندی زبان به شکایت گشود و میانه آنها به هم خورد. مرد پس از یک هفته […]
جی5 لاین: در روزگاران قدیم، در سرزمینی دور میان دو کشور جنگی در گرفت. یکی از آن دو کشور کوهستانی بود و قلعه بسیار بزرگ و محکمی داشت که امکان نفوذ به آن وجود نداشت. شدت […]
جی5 لاین: نوزده ساله بودم و تازه عروس. هر روز صبح شوهرم را تا آستانه ی در همراهی می کردم، غذایش را به دستش می دادم و وقتی شروع به رفتن می کرد برایش دست […]