آنقدر گنده است که نمی تواند خودش را پنهان کند
جی5 لاین: در دهکده ای مردی به نام گلیاس زندگی می کرد که بسیار تنومند و قوی هیکل بود. او به واسطه قدرت بدنی خود به مردم زور می گفت و از آن ها پول […]
جی5 لاین: در دهکده ای مردی به نام گلیاس زندگی می کرد که بسیار تنومند و قوی هیکل بود. او به واسطه قدرت بدنی خود به مردم زور می گفت و از آن ها پول […]
جی5 لاین: در زمان های دور پسری بود که به اعتقاد پدرش هرگز نمی توانست کار ارزشمندی انجام دهد. پسر هر بار که به کلیسا می رفت به تخت سنگ بزرگی که در حیاط کلیسا […]
جی5 لاین: شوهر من مردی درشت اندام و چاق است. زمانی که دخترمان فرزند دومش را باردار بود ما برای نگهداری دختر سه ساله اش به خانه شان رفتیم. شب اولی که آنجا بودیم نوه […]
جی5 لاین: من به نظافت و ترتیب خانه بسیار اهمیت می دهم. در آن حد که وقتی دو پسرم شروع به دویدن و بازی در خانه می کنند استرس عجیبی مرا فرا می گیرد و […]
جی5 لاین: روزی یکی از دوستان ملانصرالدین نزد او آمد و گفت: تو نمی خواهی ازدواج کنی؟ آیا اصلا تا به حال به فکر ازدواج بوده ای؟ ملا جواب داد: آری. در زمان جوانی در […]
جی5 لاین: در یک کارخانه وقت ناهار، همه کارگران دور هم می نشستند و با یکدیگر غذایشان را می خوردند. یکی از آن ها همیشه هنگام ناهار شروع به غر زدن و گلایه کردن از […]
جی5 لاین: اولین امتحان محسن بعد از قبول شدن در دانشگاه بود، استاد اوراق امتحانی را بین بچه ها تقسیم کرد. محسن دانشجوی درس خوانی بود و سوالات را پشت سر هم به خوبی پاسخ […]
جی5 لاین: پسرم سینا هفت ساله است و به لطف همکلاسی ها و دوستانش و البته تلویزیون هر روز حرف های رنگارنگ یاد می گیرد و آن ها را در خانه تکرار می کند. یک […]
جی5 لاین: مردی به دندانپزشک خود تلفن زد و گفت: لطفا در اسرع وقت برایم یک نوبت رزرو کنید. در دندانم یک حفره بسیار بزرگ ایجاد شده که باید هر چه سریع تر ترمیم شود. […]
جی5 لاین: وقتی از موقعیتم در زندگی دلسرد و یا ناراحت می شوم یاد امید کوچولو یکی از همکلاسی های پسرم می افتم. قرار بود که در مدرسه پسرم یک گروه تاتر تشکیل شود و […]
جی5 لاین: در حال جارو کردن پیاده روِ جلو خانه بودم که دیدم پسر و دختری کوچک به سویم آمدند. پسر به آرامی پرسید: خانم، روزنامه کهنه دارین؟ می خواستم نه بگویم که چشمم به […]
جی5 لاین: پروفسور محمود حسابی تکه نخی را آماده کرد و به دست پسرش ایرج داد و گفت: بیا و دور سرم را با این تکه نخ اندازه بگیر.پسرش با شرمساری سکوت کرد و دستور […]
جی5 لاین: یک روز قرار بود به همراه یکی از دوستانم و دو پسر کوچکش به تماشای یک مسابقه ورزشی برویم. هنگام بلیط خریدن دوستم قیمت بلیط را از فروشنده پرسید. فروشنده پاسخ داد: قیمت […]
جی5 لاین: روی تخت خواب در حال عوض کردن جای پسر کوچکم بودم که دختر چهار ساله ام سیما روی تخت پرید، کنار من نشست و گفت: مامان می خواهی وقتی بزرگ شدی چه کاره […]
جی5 لاین: روزی الیور وندر هولمز در مهمانی حضور پیدا کرده بود که بسیاری از سیاست مداران در آن شرکت داشتند. او کوتاه ترین مرد در آن مهمانی بود. یکی از حاضران به حالتی تمسخر […]
جی5 لاین: یکی از مریدان شیخ ابوسعید ابوالخیر به نام خواجه حسن مردی خودخواه بود. روزی شیخ او را فراخواند و گفت: سبدی بردار و به بازار برو و مقداری جگر گوسفند بخر، آن را […]