مطالب مرتبط با جاده

مراقب افکار دیگران باشید

جی۵ لاین:مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت.چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت، چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمی خواند.او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و […]

ادامه مطلب

به خاطر خودم!!!

جی۵ لاین:مرد جوانی پدر پیرش مریض شد. چون وضع بیماری پیرمرد شدت گرفت او را در گوشه جاده ای رها کرد و از آنجا دور شد. پیرمرد ساعت ها کنار جاده افتاده بود و به […]

ادامه مطلب

عشق و ازدواج

جی۵ لاین:شاگردی از استادش پرسید: عشق چیست؟ استاد در جواب گفت: به گندم زار برو، پر خوشه ترین شاخه را بیاور، اما در هنگام عبور از گندم زار به یاد داشته باش که نمی توانی […]

ادامه مطلب

آهسته و پیوسته روید

جی۵ لاین:تاجری در روستایی مقدار زیادی محصول کشاورزی خرید و خواست با ماشینش آن را به انبارش منتقل کند. در راه از پسری پرسید:« تا جاده چقدر راه است؟» پسرک جواب داد:« اگر آرام بروید […]

1 دیدگاه مفید - ادامه مطلب

سنگ بزرگ

جی۵ لاین: در روزگار قدیم، پادشاهی سنگ بزرگی را در وسط یک جاده ی اصلی قرار داد. سپس در گوشه ای پنهان شد تا ببیند چه کسی آن را از جلوی راه بر می دارد. برخی […]

1 دیدگاه مفید - ادامه مطلب

جاده

جی۵ لاین:  مرد در امتداد جاده راه می رفت و هر از گاهی که صدای ماشینی می شنید به پشت سر خود نگاه می کرد اما تا می خواست چیزی بگوید ماشین با سرعت از کنارش […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

صدای مسابقه ی فوتبال

جی۵ لاین:مردی از کنار جاده ای در روستا می گذشت و دید که پیر زنی از رو به رو می آید و دو عدد کتری را در مقابل گوشهایش گرفته و راه می رود. مرد […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

امانت

جی۵ لاین:روزی ” عارفی” در جاده ای می رفت. او با گدایی برخورد کرد که زیر درختی خوابیده بود. لباس های مرد گدا پاره و کثیف و پاهایش گل آلود بودند. سادو واسوانی با دست […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

پیمودن جاده ها

جی۵ لاین:مرد کوله پشتی اش را برداشت و راه افتاد.رفت که دنبال خدا بگردد و گفت: تا کوله ام از خدا پر نشود،بر نخواهم گشت.نهالی رنجور و کوچک کنار راه ایستاده بود.مسافر با خنده ای […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب
سگ در حال دویدن در جاده

بعد از آن چه چیزی را به دست می آورد؟

جی5 لاین: در روستایی کشاورزی زندگی می کرد که سگی داشت. سگ هر روز سر جاده می ایستاد و ماشین هایی را که از آنجا رد می شدند دنبال می کرد. روزی دوست کشاورز به او […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب