مطالب مرتبط با ثروتمند

آنها با ذوق درباره داستان و قهرمانان فیلم صحبت می کردند

جی5 لاین: زمانی که نوجوانی بیش نبودم با پدرم همراه شدم تا به سینما برویم. فیلم خوب و پرفروشی را انتخاب کردیم و در صف طویل خرید بلیط پشت سر یک خانواده ایستادیم. این خانواده […]

1 دیدگاه مفید - ادامه مطلب

آمده ام اینجا که کمی غذا از شما درخواست کنم

جی5 لاین: زن و شوهری بر سر سفره غذا نشسته بودند که ناگهان فقیری در خانه شان را زد و گفت: فقیری گرسنه هستم. عطر غذایتان به مشامم رسید. آمده ام اینجا که کمی غذا […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

زمان قحطی بود و مردم بسیار گرسنه بودند

جی5 لاین: زمان قحطی بود و مردم بسیار گرسنه بودند. همه چهره ها درهم و گرفته و زرد بود. مردم آنچنان تحت فشار بودند که برای رفع گرسنگی به حیوانات باربر خود هم رحم نمی […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

گرانبهاترین هدیه

جی۵ لاین:همه گرداگرد استاد نشسته بودند و به سخنانش گوش فرا می دادند. او چنین آغاز کرد: شما که از دور و نزدیک من آمده اید، چه هدیه ای برایم آورده اید؟ شاگردی بی درنگ برخاست […]

ادامه مطلب

یک آدم خوشبخت

جی۵ لاین:پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت:” نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا درمان کند.” تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چگونه می شود […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

تولد تنها یک بار اتفاق نمی افتد!

جی۵ لاین: از مردی که صاحب گسترده ترین فروشگاه های زنجیره ای در جهان است پرسیدند:« راز موفقیت شما چه بوده؟» او در پاسخ گفت:« زادگاه من انگلستان است. در خانواده ی فقیری به دنیا آمدم […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

ثروتمند

جی۵ لاین: روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند.آن دو یک شبانه روز در خانه محقر […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

داشتن ایمیل

جهت دانلود داستان صوتی “داشتن ایمیل ” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل: MB1:40  مدت زمان فایل 2:03ثانیه چنانچه قادر به شنیدن داستان های صوتی نیستید مرورگر خود را به روز نمایید. دانلود آخرین […]

1 دیدگاه مفید - ادامه مطلب

جوان ثروتمند و پند عارف

جی۵ لاین: جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید” چه می بینی؟ گفت: آدم هایی که می آیند و می روند […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

شما ثروتمندید!

جی۵ لاین:هوا بد جوری توفانی بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابی مچاله شده بودند. هر دو لباس های کهنه و گشادی به تن داشتند و پشت در خانه می لرزیدند.پسرک پرسید:ببخشید خانم! شما […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

به خداوندی که ایمان دارم.

جی۵ لاین:داستان های زیادی در مورد سکه هایی که کنارراه افتاده اند،وجود دارد. این که هدایایی از طرف فرشتگان بوده و شانس می آورند و … اما این اولین باری بود که داستانی را به […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

عشق و مهربانی

جی5 لاین: «باب» مرد ثروتمندی بود که با وجود مال فراوان، بسیار نامهربان و خسیس بود. برعکس، زنش «سارا» بسیار مهربان و خوش‌قلب بود و همه او را دوست داشتند. سارا با خود مي‌اندیشید:«خداوند این مرد […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

بیست سال بعد

 جی5 لاین: در سال 1953 ، جمعی از اساتید دانشگاه هاروارد تحقیقی را بر روی تعدادی از فارغ التحصیلان آن دانشگاه انجام دادند. مصاحبه ای از فارغ التحصیلان به عمل آمد و از آن ها پرسیدند […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

تلاش زیادی کرد اما موفق نشد

جی5 لاین: کشاورز یک گونی پر از گندم بر روی الاغ خود گذاشته بود و به سمت آسیاب می رفت که ناگهان گونی از پشت حیوان سر خورد و روی زمین افتاد. کشاورز تلاش زیادی […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

به وسایل کهنه و قدیمی خانه نگاه کردم

جی5 لاین: در حال جارو کردن پیاده روِ جلو خانه بودم که دیدم پسر و دختری کوچک به سویم آمدند. پسر به آرامی پرسید: خانم، روزنامه کهنه دارین؟ می خواستم نه بگویم که چشمم به […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

زوج ثروتمندی نبوده و زندگیمان را از صفر شروع کردیم

جی5 لاین: نوزده ساله بودم و تازه عروس. هر روز صبح شوهرم را تا آستانه ی در همراهی می کردم، غذایش را به دستش می دادم و وقتی شروع به رفتن می کرد برایش دست […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب