مطالب مرتبط با تصویر

روزی مقابل آینه ایستاد و با حسرت به خودش نگاه کرد

جی 5 لاین: کاترین در دبستان تدریس می کرد و به کارش نیز علاقه مند بود . با این وجود همواره از جمع هراس داشت و در بسیاری از محیط های اجتماعی احساس ناراحتی زیادی […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

رویا

جی۵ لاین:همه چیز از یک رویا آغاز می شود،حامی رویای خود باشید.  «آندره میتوس» منبع تصویر: National Geographic «یک تصویر گویا تر از چندین متن است»     ضرب المثل چینی هر روزساعت13  یک تصویر […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

نوع نگاه

جی۵ لاین:یک روز صبح، زنی از خواب برخاست و پس از نگریستن به خود در آینه متوجه شد که روی سرش سه تار مو بیشتر باقی نمانده است. او بدون آنکه آرامش خود را از […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

آن سوی پنجره

جی۵ لاین:در بیمارستانی، دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعدازظهر یک ساعت روی تختش بنشیند. تخت او کنار پنجره ی اتاق بود. اما بیمار دیگر […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

تصویر ذهنی

جی۵ لاین: زندانیان با کار و زحمت طاقت فرسای خود زندانی جدید ساختند.قرار بود ساختمان جدید جایگزین زندان قدیمی و کهنه ای شود که سالیان سال زندانیان را در خود جا داده بود. زندانیان پس […]

1 دیدگاه مفید - ادامه مطلب

چون تو مال من هستی

جی۵ لاین:چندین سال پیش بود.ما در یک خانواده ی خیلی فقیر در یک دهکده ی دور افتاده به نام«روکی» در کلبه ای کوچک زندگی میکردیم.روزها در مزرعه کار می کردیم و شب ها از خستگی […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

دستان پر مهر

جی۵ لاین: روزی در یک دهکده کوچک، معلم مدرسه از دانش آموزان سال اول خود خواست تا تصویری از چیزی که نسبت به آن قدردان هستند، نقاشی کنند. او با خود فکر کرد که این بچه […]

1 دیدگاه مفید - ادامه مطلب

تصویر ذهنی

جی۵ لاین:  دکتر ” ماکسول مالتز”، جراح پلاستیک، هر روز در مطب خود شاهد حضور انبوه کسانی بود که برای از بین بردن اشکالات و عیب های ظاهری خود به او مراجعه می کردند. در ابتدا، […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

تصویر آرامش

جی۵ لاین:پادشاهی جایزه ی بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل، آرامش را به تصویر بکشد. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند. آن تابلوها، تصاویری بودند از جنگل به هنگام غروب، […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب

دوستت دارم

جی5 لاین: وقتی به دنیا آمدم 50 سال داشت و مدت ها بود که “بابای مامی “صدایش می کردم. نمی دانستم مادرم کجاست و چرا به جای او پدر همیشه در خانه است. وقتی به […]

دیدگاه مفید - ادامه مطلب