مشکلات عدم تمرکز
جی۵ لاین: پیرمرد میلیونر به طرف استخر رفت، تکه نانی را از جیب بزرگ کت کهنه ی خود درآورد و آن را ریز ریز کرد تا جایی که می توانست آن را دورتر از خود روی […]
جی۵ لاین: پیرمرد میلیونر به طرف استخر رفت، تکه نانی را از جیب بزرگ کت کهنه ی خود درآورد و آن را ریز ریز کرد تا جایی که می توانست آن را دورتر از خود روی […]
جی۵ لاین: پیرمردی می خواست به زیارت برود، اما وسیله ای برای رفتن نداشت. به هر حال یکی از دوستان او، اسبی برایش آورد تا بتواند با آن به زیارت برود. یکی دو روز اول، اسب […]
جی۵ لاین:پیرمردی بود که سال ها به قصد زیارت و انجام مناسک مخصوص در مکان های مقدس در سفر بود.روزی در ساحل رودخانه ای قدم بر می داشت، هنگامی که به طرف دیگر رودخانه نگاه […]
جی۵ لاین:پیرمردی بازنشسته، خانه ی جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو هفته ی اول همه چیز به خوبی پیش می رفت تا این که مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه، پس […]
جی۵ لاین: پیرمردی قبل از مرگ، سه پسرش را صدا زد و به پسر بزرگ گفت:” من از دنیا می روم و تمام سکه هایم را برای تو می گذارم.” پسر بزرگ خوشحال شد. پیرمرد به […]
جهت دانلود داستان صوتی “لالایی؟” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل:1:37 MB مدت زمان فایل :1:57ثانیه چنانچه قادر به شنیدن داستان های صوتی نیستید مرورگر خود را به روز نمایید. دانلود آخرین […]
جی۵ لاین:پیرمرد به من نگاه کرد و پرسید:” چند تا دوست داری؟” با خودم گفتم: چرا باید بگویم ده یا بیست تا ؟ جواب دادم: ” فقط چند تایی.” پیرمرد آهسته و به سختی برخاست […]
جهت دانلود داستان صوتی ” طعم هدیه” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل:1:22 MB مدت زمان فایل :1:47ثانیه چنانچه قادر به شنیدن داستان های صوتی نیستید مرورگر خود را به روز […]
جی5 لاین: پیرمرد خوش برخورد و ملیحی هر از گاهی برای فروش اسباب و اثاثیه به عتیقه فروشی خیابان (نیوهمپشایر)مراجعه می کرد. یک روز زن عتیقه فروش پس از خروج پیرمرد از مغازه به همسرش می […]
جی5 لاین: پیرمرد نابینایی چون همسرش فوت شده بودچاره ای نداشت جز این که به خانه ی سالمندان برود.مدتی طولانی در سرسرای خانه ی سالمندان منتظر ایستاد تا سرانجام به او گفتند که اتاقش حاضر است.شخصی […]
جی۵ لاین: یادش بخیر ، نوجوان که بودم ، در خانه ی پدر بزرگم ( حاج علی گل محمدی) که الان به رحمت خدا رفته است زندگی می کردیم که شب ها عادت داشت نوه هایش را دور هم […]
جی۵ لاین : پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با ماشینی تصادف کرد و مصدوم شد. در بیمارستان پس از پانسمان زخم هایش به او گفتند باید ازشما عکسبرداری بشه تا جایی از […]
جی۵ لاین: زن و شوهر پيری با هم زندگی می کردند. پير مرد هميشه از خروپف همسرش شکايت داشت و پير زن هرگز زير بار نمی رفت و گله هاي شوهرش رو به حساب بهانه […]
جی5 لاین: پیرمردی جلوی دوربین و در یک برنامه مشهور تلویزیونی ظاهر شد. در واقع او برای شرکت در مسابقه آنجا بود. او با روحیه شاد و شوخ طبعی خود همه را تحت تأثیر قرار داد. […]
جی5 لاین: پرستار ، مرد یونیفرم پوش ارتشی که ظاهری خسته و مضطرب داشت را بالای سر بیماری آورد و به پیرمردی که روی تخت دراز کشیده بود گفت: آقا، پسر شما اینجاست . پرستار مجبور […]
جهت دانلود داستان صوتی “پیرمرد کنار پسر تحصیلکرده اش نشسته بود” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل: 920 کیلو بایت چنانچه قادر به شنیدن داستان های صوتی […]