آمده ام اینجا که کمی غذا از شما درخواست کنم
جی5 لاین: زن و شوهری بر سر سفره غذا نشسته بودند که ناگهان فقیری در خانه شان را زد و گفت: فقیری گرسنه هستم. عطر غذایتان به مشامم رسید. آمده ام اینجا که کمی غذا […]
جی5 لاین: زن و شوهری بر سر سفره غذا نشسته بودند که ناگهان فقیری در خانه شان را زد و گفت: فقیری گرسنه هستم. عطر غذایتان به مشامم رسید. آمده ام اینجا که کمی غذا […]
جی5 لاین: پسر کوچک و بداخلاقی بود که خیلی زود عصبانی می شد و موجب رنجش دیگران می گشت، روزی پدرش به او کیسه ای پر از میخ داد و از او خواست تا هر […]
جی5 لاین: زن و شوهری در طول ۶۰ سال زندگی مشترک،همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند . در طول این سالیان طولانی آنها راجع به همه چیز با هم صحبت می […]
المیرا: سلام آقای مالکی مشکل من هست که جدیدا افکار خودم رو نمی تونم خوب کنترل کنم. زمانی من به عنوان یک فرد مثبت اندیش و توانا در خانواده مطرح بودم اما الان (کمی مشکلات […]
جهت دانلود داستان صوتی “پیرمرد کنار پسر تحصیلکرده اش نشسته بود” کلیک نموده و این داستان را با بلوتوث به دوستتان هدیه دهید. حجم فایل: 920 کیلو بایت چنانچه قادر به شنیدن داستان های صوتی […]
جی5 لاین: یک روز صبح تو خوابگاه از رفتار یکی از هم اتاقی هام خیلی عصبانی شدم اما چیزی بهش نگفتم ولی بخاطر عصبانیتم هم با کسی صحبت نمی کردم و از درون حرص می […]