شگرد پسر باهوش در مقابل نادر شاه

جی۵ لاین: زمانی که نادر شاه افشار عزم تسخیر هندوستان را داشت در راه کودکی را دید که به مکتب می رفت. از او پرسید : پسر جان چه می خوانی؟ پسر جواب داد: قران. پرسید : از کجای قران؟ پسرک جواب داد: انا فتحنا… نادر در پاسخ او بسیار خرسند شد و از شنیدن آیه فتح فال پیروزی زد. سپس یک سکه زر به پسر داد اما پسر از گرفتن آن ابا کرد. نادر گفت: چرا نمی گیری؟ جواب داد: مادرم مرا می زند می گوید تو این پول را دزدیده ای . نادر گفت:  بگو نادر داده است. پسر گفت: مادرم باور نمی کند. می گوید : نادر مردی سخاوتمند است. او اگر به تو پول می داد یک سکه نمی داد، زیاد می داد. حرف پسر بر دل نادر نشست. یک مشت پول زر در دامن او ریخت. از قضا چنانچه در تاریخ مشهور است در آن سفر بر حریف خویش محمد شاه گورکانی پیروز شد.

جی۵ لاین . کام

منبع تصویر: sarvinehtours

  • منبع اصلی: قفل یعنی کلیدی هم  هست/مسعود لعلی/انتشارات بهار سبز
  •  نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.

هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید.

برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید ازانتشارات بهار سبز داشته باشید تا علاوه برحمایت از مولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.

برچسب ها: , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
11 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Samad
3 سال قبل

بنده این داستان رو به شعر کشیده ام. دوستانی که علاقه داشته باشند میتونن در وبلاگ بنده این قصه را بصورت شعر هم بخونن. خیلی سعی کردم که شعر زیبایی از اب در بیاد. ادرس وبلاگ http://hanifepour.blogfa.com/