کمبود انرژی !

جی۵ لاین: صبح شنبه را خیلی خوب شروع کردم و آن هم یک علت اساسی داشت، هفته ی قبل روز پنجشنبه به خوبی برنامه های آینده را تنظیم کرده و آن را در نرم افزار Outlook ریخته بودم و جمعه شب نیز برای روز بعد آخرین برنامه ریزی و تعیین اولویت را انجام داده بودم. به همین خاطر با رعایت اولویت ها و طبق برنامه پیش می رفتم و اتفاقا خیلی هم از این که همه چیز طبق اولویت پیش می رفت، راضی بودم. برای مثال دو صفحه از کتاب ” مواظب پرتقال هایت باش!” در مبحث” اینرسی تنبلی” را نوشته بودم و در مجموع امتیازهای آن روز پر بود. تا اینکه اتفاقی غیر منتظره افتاد و برای پرسنل فروشمان مشکلی پیش آمد که باید مرخصی می رفت و چون من پیش بینی لازم را نکرده بودم، مجبور شدم خودم دست به کار شوم و به جای او تا دیروقت در فروشگاه باشم. این باعث خستگی مفرط من شد، صبح ساعت 6 بیدار شده بودم و ساعت 7 در محل کار بودم و حالا نه شب محل کار را ترک می کردم. آن هم با حداکثر فعالیت انجام شده، نزدیک به 14 ساعت کار بدون استراحت و حتی تغذیه ی مناسب، آن هم در سن 45 سالگی! همین باعث شد که وقتی به منزل رسیدم بعد از تعویض لباس سریع خوابم ببرد در حالیکه داشتم به برنامه های فردا و کار عقب افتاده ی امروز که بردن ماشین برای سرویس بود فکر می کردم. صبح دیرتر از روزهای قبل از خواب بیدار شدم و به سرعت خودم را اماده کردم تا ماشین را به تعمیرگاه ببرم. تقریبا در در نزدیکی تعمیرگاه مورد نظر که نسبت به محل سکونت ما دور هم بود به یاد آوردم که دفترچه ی گارانتی را نیاوردم. بازگشت به دلیل طولانی بودن راه دشوار بود، پس با خود گفتم شاید بتوانم مسئله را همان جا حل کنم. پیش مسئول تعمیرگاه رفتم او هم گفت: اگر سرویس بخواهید اشکالی ندارد ولی بعد متوجه شدیم که اشکالی هم در درب سمت راننده است که نیاز به دفترچه گارانتی دارد. تصور کنید من حدود 2 ساعت از وقتم را در نوبت گذرانده بودم و حالا باید بر می گشتم و دفترچه را می آوردم. خلاصه این موضوع باعث شد تقریبا نیمی از بهترین ساعات یک روزم خراب شود. وقتی موضوع را با همسرم در میان گذاشتم گفت: ” این که کاری نداشت! می گفتی من برایت انجام دهم!” لحظه ای با خود فکر کردم دیدم به راستی چه راه حل ساده ای! اما جالب تر این که من می توانستم کاملا برنامه ریزی کنم که نفر دیگری این کار را انجام دهد تا در وقتم صرفه جویی شود، که آن را هم اجرا نکردم و کمی شتاب باعث شد به این راه حل فکر نکنم!

جی۵ لاین . کام

برگرفته از کتاب مواظب پرتقال هایت باش/مهدی مالکی نژاد

winner-orange

منبع تصویر:shafaqna

هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید

برچسب ها: , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
3 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهناز نیکبخت
مهناز نیکبخت
10 سال قبل

دقیقا منم همینطورم و معمولا برنامه ریزی انجام شده سر اتفاقات غیرمترقبه که معمولاً هم این طور اتفاق ها برخلاف اسمشون همیشه پیش میاند و اونطور که باید کارها پیش نمیره بله میشه برنامه خودمون رو به افراد دیگه هم بسپاریم به شرطی که اونها خودشون برای وقتشون برنامه نریخته باشند و جای دیگه ما وقتمون رو به انجام کاری برای اونها اختصاص بدیم و یا کاری که به دیگران میدیم با وظایف تعریف شده ما همپوشانی داشته باشه این به نظرم قرض گرفتن وقت دیگران هستش، مثل قرض کردن پول از خانواده که هر وقت اوضاع مالی طبق برنامه… بیشتر بخوانید

مادام
مادام
10 سال قبل

جالب بود به نظر من برنامه ریزی اگه انعطاف پذیر باشه خوبه

محمد
محمد
10 سال قبل

سلام…متن خیلی خوبی بود. البته اونجایی که شما با همسرتون صحبت کردید میتونستید زنگ بزنید و براتون اون دفترچه رو بیارند.(این مورد هم بخاطر شتاب زدگی یادتون نیومده)البته منم برام اینجور اتفاقات میفته. و بسیار شده که فراموش کنم یه کاری رو به دیگران بسپارم و برام انجام دهند…