کتاب زندگی

جی۵ لاین:خوابيده بودم؛در خواب كتاب گذشته ام را باز كردم و روزهاي سپري شده عمرم را برگ به برگ مرور كردم .به هر روزي كه نگاه م ي كردم ، در كنارش دو جفت جاي پا بود .يكي مال من و يكي ما ل خد ا. جلوتر مي رفتم و روزهاي سپري شده ام را مي ديدم.خاطرات خوب، خاطرات بد، زيباييها، لبخندها،شيريني ها، مصيبت ها، …همه و همه را مي ديدم.اما ديدم در كنار بعضي برگها فقط يك جفت جاي پا است . نگاه كردم،همه سخت ترين روزهاي زندگي ام بودند . روزهايي همراه با تلخي ها،ترس ها، درد ها، بيچارگي ها.با ناراحتي به خدا گفتم :روز اول تو به من قول دادي كه هيچ گاه مرا تنها نمي گذاري.هيچ وقت مرا به حال خود رها نمي كني و من با اين اعتماد پذيرفتم كه زندگي كنم .چگونه، چگونه در اين سخت ترين روزهاي زندگي توانستي مرا با رنج ها، مصيبت ها و دردمنديها تنها رها كني؟خداوند مهربانانه مرا نگاه كرد . لبخندي زد و گفت :فرزندم! من به تو قول دادم كه همراهت خواهم بود. در شب و روز، در تلخي و شادي، درگرفتاري وخوشبختي.من به قول خود وفا كردم،هرگز تو را تنها نگذاشتم،هرگز تو را رها نكردم،حتي براي لحظه اي،آن جاي پا كه در آن روزهاي سخت مي بيني، جاي پاي من است ، وقتي كه تو را به دوش كشيده بودم !!!

جی۵ .کام

منبع اصلی :ارسالی از طرف دوست عزیزمان سارا

منبع تصویر:blog  

هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید.

برچسب ها: , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها