جی۵ لاین: استادى از شاگردانش پرسید : چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت : چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟
آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟
چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟
شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد.
آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید : هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟
آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است.فاصله قلبهاشان بسیار کم است.
استاد ادامه داد : هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود.سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد.
اين همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست است که خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت مي توانی حس کني اينجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی.
ارسالی از طرف دوست عزیزمان خانم لیلی حمیدی
منبع تصویر:blog
هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید.
عالی عالی واقعا بود
😀 :laugh: :lashes: :lashes: :lashes: :lashes: :lashes: :lashes:
چقدر زیبا. چقدر قشنگ. تازه میفهمم چرا خدا را نمیتوان با زبان ظاهر حرف زد چرا که او همیشه شنوای حرف های دل ماست. تازه میفهمم علت صاعقه ای که خدا بر بنی اسرائیل زمانی که از موسی خواستند خدارا ظاهرا با چشم ببینند چه بود. یعنی اصرار داشتند دو چیز جدا از هم دیده بشه در صورتیکه خدا انقدر عاشق ماست که در ما تنیده شده ما رو به اغوش گرفته و زمزمه عاشقانه میکنه و ما به جای سپردن دل بر زمزمه هایش و سپردن تن و روحمون بر نوازش هایش سرکش میشویم و میگیم کجایی خدا چرا… بیشتر بخوانید