تعادل ترازویم به هم خورد!

جی۵ لاین:این تجربه به اوایل سال 1370 با زمی گردد.روزنامه همشهری سال های اول انتشارش را تجربه می کرد. در آن زمان چون مجرد بودم، کتاب های زیادی را درباره ی ازدواج و موفقیت می خواندم و نمی خواستم این موضوع را به شانس واگذار کنم و حداقل سهمی از آن را که بر مبنای شناخت استوار است نه شانس، به کامل ترین وجه ممکن استفاده کنم. همین مطالعه ی زیاد باعث شده بود که من با وجود این که یک فرد مجرد بودم و هیچ تجربه ی زناشویی نداشتم، با این حال آن قدر صاحب نظر شده بودم که دوستان متاهلم با من مشورت می کردند! پیش خودم گفتم: “ببین وقتی این همه آدم متاهل می آیند و با من مشورت می کنند و چون راضی هستند باز هم مشتری می شوند و برای مشورت دوباره می آیند ، حتما اگر مقاله ای هم بنویسم از آن استقبال می شود. به همین خاطر تصمیم گرفتم که مقاله ای بنویسم و اولین کاری که کردم از خودم پرسیدم چه موضوعی در مورد ازدواج برای همه جذاب تر است و جواب آن هم برایم واضح بود:” تفاوت کلامی زن و مرد.” حتما می پرسید این مقاله چه ربطی به “تنبلی” و ” ترازوی تعادل ” دارد؟ مشکل از همین جا شروع شد. ماه ها می گذ شت و من با آن که می دانستم چه می خواهم بنویسم وباز می دانستم که در این امر اطلاعات و تسلط کافی دارم ولی نمی دانستم چرا نمی نویسم؟! سر انجام آن مقاله را نوشتم، چاپ شد و استقبال خوبی هم از طرف خوانندگان روزنامه و هم از طرف دوستان و اطرافیانم از آن شد. ولی نوشتن ان خیلی طول کشید و اگر می خواست این امر برای کارهای دیگر هم اتفاق بیفتد خیلی غیر قابل قبول بود! بعد ها که مطالعات کافی در مورد علل اهمال کاری و تعلل کردم، نگاه بسیار ژرف تر و عمیق تری پیدا کردم. در جستجوی علت فهمیدم که در آن موضوع خاص و موضوعات دیگر مربوط به زناشویی، وقتی در مواجهه با دوستانم صحبت می کردم و مشاوره می دادم.(!) به دلیل اینکه آنها دوستم بودند و با آنها راحت بودم، مشکل کمال طلبی بروز نمی کرد و من راحت با آنها صحبت می کردم. اما در مورد مقاله ، بی گمان ده ها هزار نفر آن را می خواندند و از طرفی اثر مکتوب خودم بود و باید با بالاترین کیفیت نوشته می شد و ده ها دلیل بزرگ و کوچک دیگر! همین عظمت کار باعث شده بود جرات دست به قلم شدن از من گرفته شود و ماه ها بگذرد و قادر به نوشتن نباشم که شاید اگر این رویه ی نوشتن فارغ از کمال طلبی در آن زمان به خوبی شکل می گرفت، شما اکنون ده ها کتاب از کتاب هایی را که نوشته بودم، خوانده بودید، ولی حالا چطور؟ تجربه ی زمان به من یک درس اساسی داد، حالا اگر بخواهم کار بزرگی را شروع کنم که خیلی مهم باشد و اثرات زیادی در زندگیم بگذارد، یک تکنیک جالب به کار می گیرم و به شما هم که در آستانه ی یک تصمیم بزرگ مثلا شرکت در کنکور، انتخاب همسر، انتخاب شغل یا تصمیمی در زمینه ی کسب و کار هستید آن را توصیه میکنم. به عبارتی یک ترازو را در نظر بگیرید که یک کفه ی آن به بهترین وجه ممکن و طرف دیگر ان ، ساده سازی و جزئ جزئ کردن و نترسیدن از انجام کار است. آنقدر در کفه ی کمال طلبی استرس بریزید که کفه ی ساده سازی و تکرار و تمرین، قدرت تحمل آن را داشته باشد. من برای انجام هر کاری از این ترازوی دو کفه ای استفاده می کنم، حاصل این تعادل تولد مفقیت و پیروزی است، امتحان کنید!

جی۵ .کام

برگرفته از کتاب مواظب پرتغال هایت باش/ مهدی مالکی نژاد

winner-orange

منبع تصویر:blog

هر پنجشنبه، یکی از خاطرات ارسالی توسط بازدیدکنندگان منتشر خواهد شد، برای مطالعه سایر خاطره ها به صفحه “لیست خاطره های مثبت” و جهت ارسال خاطره خود به صفحه “ارسال خاطره” مراجعه فرمایید

برچسب ها: , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
2 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
گلناز
گلناز
10 سال قبل

کمال طلبی دغدغه مهمی است.. چیزی که خیلی میتونه مار رو دربند و ایسر خودش کنه
موضوعی که من خودم به شخصه باهاش برخورد داشتم
و خوشبختانه با همین ابزارهایی که آقای مالکی نژاد اشاره داشتند تونستم بر این مشکل غلبه کنم :soldier:
و نهایتا موفق شدم :pirate:

کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
10 سال قبل

:chic: :chic: :beauty: