بی حوصله ام، کنکور دارم ، دستم به کار نمی رود ؛ چه کار کنم؟

شایلین :

من تقریبا هر روز به این سایت سر میزنم اما هیچ وقت اون سوال مهم خودمو نپرسیدم همیشه سوالا رو نگاه میکنم که ببینم کسی سوال منو پرسیده یعنی مشکلی مثل من داشته مشکل من عدم تمرکز حواسه داره داغونم میکنه من همیشه دانش آموز خیلی خوبی بودم و همیشه معدل بالای نوزده داشتم عدم تمرکز حواس من از دوم دبیرستان شروع شد معدلم گرچه بالای نوزده بود اما ازش راضی نبودم سال سوم خیلی بد تر شد و معدلم باز پاین تر اومد و امسال که چهارم هستم به شدت تمام مشکل عدم تمرکز دارم خواهش میکنم کمکم کنید پارسال به خاطر این مشکل سر دردای عصبی میگرفتم از این که نمیتونم حتی نیم ساعت بکوب درس بخونم قدیما سه ساعت یا چهار ساعت بدون اینکه حواسم پرت شه درس میخوندم اما الان نمی تونم امتحانای نوبت اولم فردا تموم میشه من افتضاح دادم منی که تا پارسال معدلم بالای نوزده بود امسال از خدا میخوام هجده به بالا بشم پارسال با یک روانشناس صحبت کردم گفتند که برنامه ریزی داشته باش بعد اگه حواست پرت شد به خودت بگو اه شابلین چرا انقد حواسمو پرت میکنی من دو ساعت کار دارم بعدا بیا و دو ساعت که درس خودی به اون موضوع ک حواستو پرت میکرد فکر کن این خیلی راه کار بی مزه ای بود حتما میخواید بگید از جی پنج استفاده کن بله؟من همه ی جهتای رشته تجربیو گرفتم ولی انبارشون کردم تو کمدم هر موقع اومدم ازش استفاده کنم وسط کار ولش کردم آخه این چه مشکلیه که من دارم راهنماییم کنید
**********
فاطی: اقای مالکی نژاد دارم تلف میشماااااااااااااااااااااااااا   اگه تاحالا نشده باشم البته ؟    فاطی ام   که چن وقت پیش سوالمو پرسیدم  اما جوابی ندیدم……………   plzzzzzzzzzzzzzzz اگه وقت زیاد اوردید ججججججواب منم بدید همچنین بقیه دوستان… اما  منم ایقد دوس دارم سرم شولوغ باشهههه  که وقت برا همه کاری نداشته باشم  فقط کارای مهمو انجام بدم    آآآآه  کاش بشه چیکار کنم این همه وقتم تلف نشه ؟درس بخونم؟


مهدی مالکی نژاد: خانم شایلین و فاطمه عزیز،

وقتی پای سرنوشت در میان باشد و آدم حس کند لحظه لحظه هایش ارزشمند هستند ولی دارند به هدر می روند احساس سرخوردگی وجود آدم را فرا می گیرد و ساعات ارزشمندی را از انسان می گیرد و همین باز هم بیشتر و بیشتر آدم را در « اینرسی تنبلی » فرو می برد و باز احساس بد و بدتر ، تا بالاخره طاقتمان تمام می شود و با خود می گوییم « بس است دیگر ، داری بیچاره می شوی،  شروع کن! زمان را از دست نده ! » و باز کار زجرآور خواندن درس ها و مبارزه با عدم تمرکز حواس را شروع می کنیم ، واقعاً که شرایط سختی است ، من بارها در دام چنین شرایطی افتاده ام به همین خاطر می خواهم از تجربه های خودم برایتان بگویم بدون شک و تردید یک یا چندتای آن ها به دردتان خواهد خورد ، البته قبل از هر چیز یادآوری این نکته که « مسئولیت هر رفتارمان با خودمان است»    را نباید  فراموش کنیم برای مثال در آخر سؤال شما آمده است  « آخر این چه مشکلیه که من دارم ؟! » مسئولیت پرسیدن هر نوع سؤال از خودمان با خودمان است ، وقتی چنین سؤالی از خود می پرسیم در حقیقت داریم می پذیریم که « مشکل من یک مشکل عجیب و غریب و غیرقابل حل است » و این بهانه راحت و خوبی می تواند برای مغز راحت طلب و لذت دوست ما باشد و تحت تأثیر این  فکر حالا هرچه بیشتر و بیشتر بی حوصله می شویم تا آنکه بزرگ مصیبتی که با این اهمالکاری گریبانمان  را می گیرد ما را به خودمان می آورد و به کسالت و ناراحتی دوباره به درس بر می گردیم و همین چرخه دوباره تکرار می شود ، پس :

۱- ما مسئول گفتگوی درونی خود هستیم : این ما هستیم که لحظه های حساسی تصمیم می گیریم که چه سؤالاتی از خود بپرسیم و جواب آن هاست که احساس ما را می سازد ، وقتی از خود می پرسیم امروز اگر بتوانم به تعهد ۱۰۰ %  خود عمل کنم و فلان تعداد جی برگ تعهد شده را بخوانم  و ۲ ساعتی  را که باید صرف خواندن فیزیک کنم ، انجام دهم ، آخر روز چه احساسی دارم؟

همین سؤال را می شود به گونه ی دیگری هم پرسید : وای امروز باید ۲ ساعت فیزیک بخونم ، مطمئنم که حواسم پرت میشه ، آخه یادگیری این همه فرمول به چه درد زندگی می خوره ؟! آخه این چه کنکور لعنتیه ؟!!! آخه … ؟ به نظر شما احساس حاصله از چنین پاسخی چه خواهد بود ؟ ترس ! استرس ! بی حوصلگی ! بی قراری ! بله ، همه ی اینها .

موضوع خیلی ساده است ، ما هستیم که در لحظه ی حساس و کلیدی تصمیم می گیریم  ، بله خود ما هستیم که تصمیم می گیریم که چه سؤالی از خودمان بپرسیم ، شاید بهتر باشد بگویم که خود ما هستیم که تصمیم می گیریم که به اولین سؤال ( حال چه مثبت و چه منفی ) که در ذهنمان ایجاد می شود پاسخ دهیم در حالی که ما این قدرت را داریم که آن سؤال را به نفع خودمان و به گونه ای که در ما ایجاد انرژی کند تغییر دهیم ولی غالباً بی درنگ به آن جواب می دهیم . پس :

۲- باید مواظب لحظه های کلیدی تصمیم گیری باشیم : این « لحظه های کلیدی تصمیم گیری » فقط منحصر به پرسیدن سؤال از خودمان نمی شود ، هر تصمیم می تواند تصمیم کلیدی باشد مثلاً تازه گرم مطالعه ی درس شیمی شده اید که یک sms  برایتان می آید ، تصمیم می گیرید ( توجه کنید این شمایید که دارید تصمیم می گیرید ) که آن را باز کنید ( این شمایید که تصمیم گرفتید و آن را باز کردید ) و آن را بخوانید ( این شمایید که تصمیم گرفته اید آن را بخوانید ) ، حس لحظه ای خوبی به شما می دهد ( و این شمایید که تصمیم می گیرید یک جواب توپ در جواب آن بفرستید ) و این شمایید که تصمیم می گیرید به این sms  بازی ادامه دهید ، البته این تصمیمات آنقدر اتوماتیک وار شده اند که شما اصلاً احساس نمی کنید که « شما حق انتخاب » ارید و می توانید به گونه ی دیگر انتخاب کنید ، نتیجه ی این انتخاب چیست ؟

چشم باز می کنید می بینید ، دقایق زیادی را از دست داده اید ، آن گرم شدن و غرق مطالعه شدنی را که به دست آورده بودید از دست داده اید و حالا عصبانی و دلخور از خودتان و شاید هم دیگران مجدداً به مطالعه باز می گردید ولی با یک « احساس بد » و مغزتان هم که منتظر بهانه است تا از هر « احساس بدی » فرار کند ، بدون اینکه متوجه شویم راه های فرار دیگری جلوی پایمان می گذارد و باز این ما هستیم که تصمیم می گیریم به یک یا چند راه حل فرار ارائه شده فکر کنیم و در دام تصمیم های ضعیف بیفتیم ، راه حل چیست ؟

اول پذیرش اینکه این نتایج همه ناشی از همان تصمیم های خودمان است . ولی همینکه دارید این متن را می خوانید خودش یک تصمیم است که می تواند اثرات آن تا ۱۰ دقیقه آینده تا ۱۰ ماه آینده و تا ۱۰ سال آینده بر زندگی شما ، پدیدار شود . پس؟:

۱ ) تصمیمات خود را بر اساس قانون ۱۰ ، ۱۰ ، ۱۰ بگیریم :

فرمولی به این قدرتمند به این سادگی کمتر دیده بودم ، فرمولی که خانم سوزی ولش در کتاب «۱۰-۱۰-۱۰ روشی که زندگی شما را تغییر خواهد داد» به خوبی آن را توصیف کرده است، از این جواب اگر خواستید فقط و فقط به یک نکته ی آن عمل کنید تا زندگی متفاوتی را تجربه کنید، فقط به همین یکی عمل کنید. آنقدر ساده است که از همین الآن می توانید آن را اجرا کنید واقعاً هر تصمیمی که می خواهید بگیرید این سؤال را از خود بپرسید اثرات آن تا ۱۰ دقیقه ی آینده ، تا ۱۰ ماه آینده ، و تا ۱۰ سال آینده در زندگی من چیست ؟ وای عجب سؤال فوق العاده ای ؟ یک sms  دریافت کرده اید ، قبل از آن تصمیم بگیرید آن را باز کنید برای لحظه ای از خود بپرسید انجام آن در ۱۰ دقیقه ی آینده چه اثراتی برایم دارد ؟ خب گرم درس خواندن هستم تمرکزم را به هم می زند ، فکر را به جای دیگری می برد ، لحظه ی خوب و لذت بخشی هم برایم ایجاد می کند ( چون واقعاً هم چنین است ) خب اثرات آن تا ۱۰ ماه آینده چه خواهد بود ؟ وای باعث میشه از درس خوندن بیفتم و کنکورم را خراب کنم  خب اثرات آن بر ۱۰ سال آینده من چه خواهد بود ؟ می خواهم مدرک تخصصی برد پزشکی داشته باشم با این تصمیم شاید مدرک پرستاری هم نگیرم ! خب حالا عمل به تصمیم های صحیح راحت تر نیست؟

بگذارید چند مثال دیگر بزنم ، شما می گویید جی برگ هایتان را داخل کمد زندانی کرده این ، اول باید بگویم عجب زندان بان بی رحمی هستید که جی برگ های کوچولو به این نازنینی رو زندونی کردید ! خب حالا بیاید این تصمیم را با ۱۰ ، ۱۰ ، ۱۰ مرور کنیم : از جی برگ ها دست کشیدید و به کار دیگری پرداختید ، پس خوبی این تصمیم این است که تا ۱۰ دقیقه ی آینده زحمت اینکه دائماً فکر کنید آیا باید رویه ی قدیم خود را انجام دهید یا با جی۵ درس بخوانید راحت می شوید ، روش قبلی زحمت کمتری داره !  پس با اون ادامه می دهید ! خب اثرات آن تا ۱۰ ماه آینده ، سر جلسه کنکور می نشینید ، استرس کنکور شب قبلش نگذاشته خوب بخوابید و حالا هم منگ و خسته و گیج و پر استرس روی صندلی آزمون نشسته اید ، همه چیز را بلد هستید و تحت تأثیر استرس همه چیز تار و غیرقابل اعتماد است و این باز هم به استرس بیشتر شما می افزاید ، معدلتان ۱۸ و ۱۹ است ولی الآن اصلاً آمادگی ندارید ، تردید پشت تردید و یک کنکور افتضاح ! خب اثرات آن بر ۱۰ سال آینده تان چیست ؟

می خواستید کی بشید ؟ چی شدید ! بیشتر ادامهخ نمی دهم چون خودتان می دانید چه می شود ! خب آیا در لحظه ای که تصمیم گرفتید جی برگ ها را زندانی کنید ، اگر از فرمول ۱۰ ، ۱۰ ، ۱۰ استفاده کرده بودید حاضر بودید به این سادگی زندان بان این کوچولوهای زبان بسته شوید؟ آنهایی که می توانند شما را به اوج آرزوهایتان برسانند !؟

حقیقتاً می خواستم چند نکته ی دیگر به عنوان راه حل اشاره کنم ولی در همین لحظه از خودم پرسیدم اگر آنها را بنویسی تا ۱۰ دقیقه ی آینده چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ خب مطلب کامل تر می شود و باز از خود پرسیدم اثرات یک مطلب طولانی برای یک کنکوری ای که دچار کمبود وقت است و کلی هم مطلب برای یادگیری دارد تا ۱۰ سال آینده چه خواهد بود ؟  دیدم احتمالاً یا ممکن است مطالب را تا آخر نخواند و یا یکی از راحت ترین راه حل ها را انتخاب کند که ممکن است این فرمول ۱۰، ۱۰ ، ۱۰ نباشد وبه همین خاطر تصمیم گرفتم تا راه حل های دیگر را که جمعاً شاید اثر بخشی کل آن ها ۲۰% قانون ۱۰ ، ۱۰ ، ۱۰ نباشد را مطرح نکنم . پس بیایید و فقط و فقط به یک چیز تمرکز کنیم « ۱۰ ، ۱۰ ، ۱۰ ».

خلاصه :

ما مسئول تصمیم های خود هستیم، هرچند این تصمیم ها گاهی آنقدر برق آسا و تحت تأثیر عادت های ما انجام می شود که اصلاً متوجه حضور آن نمی شویم پس باید تصمیم مسئولانه بگیریم و بهترین و ساده ترین فرمولی که در این رابطه دیده ام فرمول ۱۰ ، ۱۰ ، ۱۰ است ، ۱۰ دقیقه ی فعلی ، ۱۰ ماه آینده ، ۱۰ سال آینده ، هر تصمیم کوچک و بزرگی را فقط با این فرمول بگیریم تا ۱۰ دقیقه اثرات آن برایم چه خواهد بود ؟ تا ۱۰ ماه آینده بر زندگیم چه اثری خواهد داشت و این تصمیم هرچند کوچک تا ۱۰ سال آینده چه اثری بر کل زندگی من خواهد داشت ؟ پس تا جا افتادن این شیوه ی تصمیم گیری همه جا را با نوشته هایی که به شما این فرمول را یادآوری می کند پر کنید، جی برگ های متعددی بنویسید ( همین حالا ) و در لا به لای جی برگهایتان بگذارید ، همین حالا فرمول ۱۰ ، ۱۰ ، ۱۰ را روی جلد کتابتان ، داخل صفحه ی آن ، کف دستتان ! و هرجا که می توانید بنویسید.

موفق باشید.

برچسب ها: , , , , , , , , , , ,

3 1 رای
امتیازدهی به مقاله
guest
458 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
eysan
eysan
10 سال قبل

همش میگید هدف مشخص کنید.من کمتر از 1 ماه دیگه کنکور دارم اما نتونستم حتی یه صفحه درس بخونم واقعا کلافه شدم هیچ مطلبی هم نتونسته بهم کمک کنه چون همش تکراریه و هیچ کدوم بهم کمک نمیکنه لطفا یکی بهم بگه من باید چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥 😥

حالا
10 سال قبل
پاسخ به  eysan

سلام همه چیز به خودت بر می گرده تا وقتی هدف از درس خوندن یا هر چیز دیگه ای رو نفهمی واقعا نا امیدو خسته از تموم دنیا میشی عزیزم الان که دارم این حرفو بهت میزنم نگا منو تا حدودی احساس نارضایتی و استرس از کنکور رو دارم خوب این عادی استرس رو همه دارن اما تو یه چیز دیگم باید داشته باشی ایمان به خدا به خدا توکل کن تو میتونی استرست رو کنترل کنی از نطر من هیچ دردی نیست که نشه درمونش کرده “خودتو باور کن” اما کم کم دارم به این درک میرسم که چقد… بیشتر بخوانید

eysan
eysan
10 سال قبل

2ماه دیگه کنکور دارم و اصلا درس نمیخونم واقعا کلافه شدم هر کار میکنم دستم به کتاب نمیره واقعا نمیدونم چکار کنم… 😥 😥 😥

فائزه کروبی
فائزه کروبی
10 سال قبل

سلام خیلی ممنون منم مشکلم همین بود حل شد
تشکر.اما این نکته فقط به درد سال آیندم میخوره چون امسال با استرس گذشت ومنم درس نخوندم و فقط 17 روز به کنکور مونده

رها
رها
10 سال قبل

خیلی ممنون وقتی خوندم حس خوبی بهم دست داد منم همیشه این مشکلو داشتم اما الان حس میکنم مشکلم حل شده واقعا خوشحالم برای خودمو همه اونایی که کنکور دارن دعا میکنم شما هم دعا کنید

کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
11 سال قبل

:laugh: :-(( 😐 😐