کلافه ام ، با کنکور چه کار کنم؟

طلا:
سلام من سال گذشته کنکوری بودم من فقط یک رشته و یک دانشگاه درنظردارم که پارسال نشد و گذاشتم برای امسال من اواخر اردیبهشت بخاطر استرس بیمارشدم طوری که عملا تاچند هفته بعدکنکور بستری بودم توی کمتر از 2ماه ۷کیلووزن کم کردم و…..روزای خیلی وحشتناکی بود حتی فکرکردن بهش منو بهم میریزه …حالامن درس نمیخونم حس میکنم وقتی میرم سراغ درس حالم بدمیشه من همیشه شاگرداول مدرسه بودم و…طوریکه خودم ودیگران ازمن انتظاررتبه ی تک یادورقمی داشتن که البته به جاست من ازباز مریض شدن وحشت دارم دایم نگرانم که چیزی یاکسی منو عصبی کنه این خودش شده یه استرس خیلی بزرگ و بد.من همیشه خیلی قوی بودم از احساس ضعف متنفرم همیشه یه دخترشاد وجسور وبا اعتماد به نفس بودم اما حالا…من نمیدونم یه عالمه برنامه می نویسم اما همشون توی سطل زباله هست شدم کسی که همش توی رویا وخیال سرمیکنه هیچ کاری نمیکنم زمان منتظرمن نمیشه من به کمک نیازدارم البته اینو هیچ زمان به زبان نیاوردم اما لطفا به من کمک کنید تمام زندگی من به نتیجه کنکور ربط داره فقط به مقدساتتون قسم نگید کنکور همه چیزنیست واین حرفا که نتیجه کنکور برای من یعنی همه چی جواااااااااااااااااااااااااب


مهدی مالکی نژاد:

طلا خانم سلام،
اولین سالی که می خواستم کنکور بدهم  مبتلا به بیماری تب مالت یا همان بروسلوز شدم، بعدها به خاطر آنکه رشته ی خودم علوم آزمایشگاهی بود ، این بیماری و اثرات جانبی آن را بیشتر فهمیدم ولی قبل از آن ؛ درد و مشکلات آن را به طور کامل تجربه کردم. از مشخصات این بیماری آن است که عامل آن یعنی بروسلا ، میکروب خطرناکی است که در شیر و پنیر و فرآورده های غیر پاستوریزه وجود دارداین باکتری وقتی وارد بدن می شود در سلول های بدن مقیم می شود و از آنجا شروع به تولید سم ( توکسین ) می کند که این سم به بدترین جایی که حمله می کند دستگاه عصبی فرد مبتلاست ، به طوری که یکی از متخصصین این رشته می گفت من می توانم تضمین بدهم که اگر شما به جلوی دادگستری بروید و از کسانی که نزاع کرده اند تست بروسلوز بگیرید ، می بینید تعداد قابل توجهی از آن ها مبتلا به این بیماری هستند . چون به صورت آزار دهنده ای شخص را عصبی، زودرنج و بی قرار می کند ،
همه ی این توصیف ها از این بایت بود که بگویم در آن لحظه های سرنوشت ساز کنکور من با چه مشکل بزرگی مواجه شده بودم، همه ، بلا استثناء مرا فردی آرام و خونسرد می شناختند که در هیچ شرایطی عصبانی نمی شود و این تا قبل از درگیری من با این بیماری اعتبار داشت. بعد از آن من به راحتی ناراحت می شدم ، عصبی می شدم ، و البته شب ها از شدت پا درد دچار بی قراری می شدم ، آن سال کنکور دادم و فکر می کنم رتبه حدود 5000 آوردم که در منطقه یک برای قبولی پزشکی کافی نبود و البته با ادامه ی درمان ها سال بعد شرکت کردم و پزشکی قبول شدم که آن را هم نیمه کاره رها کردم . البته نه به خاطر بیماری ، بلکه به خاطر اهدافم ، به یاد دارم که واقعاً بزرگ ترین و سخت ترین استرس زندگی در آن دوران ، همین کنکور بود ، به طوریه که واقعاً این استرس می توانست باعث فلج شدن عضلات تصمیم گیری انسان شود و هرچه می کوشی و به خودت قول می دهی که امروز دیگر برنامه ام را اجرا می کنم می بینی که کاری از پیش نمی رود و تو همان جا در جا می زنی ، من حالا بعد از سال ها تجربه وقتی در چنین شرایطی قرار می گیرم ، اولین کاری که می کنم « کمال طلبی » را کنار می گذارم ، البته نه آن که آن را « دور بیندازم »، بلکه آن را به بایگانی موقت می فرستم ، ببینم حتماً پیش خودتان می گوید آقای مالکی این دیگر چه تکنیکیه!  اجازه بدهید برایتان توضیح دهم، چینی ها ضرب المثلی دارند که می گوید” موفقیت با اولین قدم شروع می شود “، شما وقتی می خواهید به بالای یک قله بروید اگر دائماً به دنبال این باشید که به سرعت خودتان را در نوک قله ببینید چه اتفاقی می افتد ؟ احتمالاً اولین چالش هایی که جلوی پای شما ظاهر می شود ، شما را زمین گیر و نا امید می کند. ولی بر عکس اگر سعی کنید قله ها و تپه های کوچک را هدف اولیه ی خود قرار دهید و گام به گام به سمت آن اهداف کوچکتر حرکت کنید حالا از انرژی ناشی از فتح قله های کوچک ، در ادامه ی حرکت هستید ، خب آیا نگاه به قله ی اصلی ( کمال طلبی ) را فراموش کنیم؟
البته که نه، می توانیم تصویر سازی کنیم وخودمان را در آن موقعیت ببینیم و از لذت آن برای فتح قله های کوچکتر انرژی بگیریم. ولی آن فقط یک تصویرسازی است ، وقت عمل باید به « کوچک ترین هدف قابل دسترسی » تمرکز کنیم و تا از آن گذر نکرده ایم این « تمرکز » را به هم نزنیم. این همان مفهوم « کنار گذاشتن کمال طلبی » ولی « دور نینداختن آن » است ، به وقت تصویر سازی کمال طلبانه این کار را بکنیم و به وقت عمل بر اهداف کوچک و دست یافتنی متمرکز شویم ، اهدافی که با شرایط و واقعیت های موجود در دسترس ما هماهنگ باشد ، یک مثال کنکوری این وضع را بهتر توضیح می دهد:
برای مثال تصور کنید رشته ی شما تجربی است ( قابل توجه سارا خانم ! ) و می خواهید زیست را بالای 90 درصد بزنید! عجب قله ی بزرگی ! صدها صفحه مطلب ، هزاران نکته و همه را باید کامل و مسلط یاد بگیرید ، تصور آن هم می تواند نا امید کننده باشد ، چه رسد به اینکه در عمل بخواهی به آن برسی ! همانطور که در مثال کوهنوردی اشاره شد، نگاه پیوسته به قله ی نهایی در کوهنوردی توصیه نمی شود . چرا ؟ حداقل به دو دلیل  . یکی اینکه شما باید هزاران قدم بردارید ( که در اینجا همان جی برگ هاست ) تا به قله برسید ولی راه آنقدر دور است که هرچه قدم بر می دارید نسبت به قله ی نهایی « انگار دارید در جا می زنید »  و این می تواند نا امید کننده باشد،در حالی که واقعا دارید پیشرفت می کنیدو اما دلیل دوم ، شما وقتی به سمت قله حرکت می کنید ولی سعی می کنید گام به گام مواظب حرکت خود باشد ، خطر سقوط و اشتباهی گام برداشتن شما کمتر می شود چون وقتی سر به هوا باشید احتمالاً در چاله ، سرازیری سقوط می کنید و از حرکت باز می ایستید ، البته هرچندگاه یک بار باید نگاهی به قله ی اصلی بیندازید و از تصور رسیدن به آن احساس لذت کنید ، ولی آنچه شما را گام به گام جلو می برد همان گام های شماست . خب انتخاب با شماست ، در رؤیا بمانید یا حتی یک قدم ( یک جی برگ ) به سمت هدف حرکت کنید. پس :

1-  اهداف بزرگ (موفقیت در کنکور) داشته باش ولی قدم های کوچک ( جی برگ های کوچک ) بردار
وقتی قدم به قدم جلو می روی یک اتفاق دیگر هم میفتد ، تو همیشه برای یک یا چند قدم هم انرژی داری ، هم در توانت هست. پس با این باور جلوی اهمال کاری را خواهی گرفت ، وقتی اولین قدم را بر می داری که همان اولین جی برگ است، چنان گام کوچکی است که به تو این امید را می دهد که جی برگ بعدی را هم می توانم و جی برگ بعدی و یک مرتبه می بینی حالا یکی باید بیاید و جلویت را بگیرد ! چون همش داری قدم به قدم جلو می روی و این یعنی ایستگاه به ایستگاه ، فصل به فصل به تسلط به درس زیست شناسی نزدیکتر و نزدیکتر می شوی و این وقتی اتفاق می افتد که با برداشتن هر قدم کوچک به خودت انرژی مثبت بدهی و به قول آقای سباستین لایتنر دستی به پشت خودت بزنی! و خودت را تشویق و نوازش کنی ! پس :

2-  قدم های کوچک خود را دست کم نگیر و به خودت و هر فرد موفق دیگری انرژی مثبت بده!
برای مثال هر جی برگ که بر می داری و بلد هستی صدای آفرین را در گوش خود بشنو و از امتیازی که گرفته ای و به خانه ی بعدی رفته ای لذت ببر. خب این ها همه عالی است ولی آیا با انجام آن ها حتماً تضمینی هست که به قله برسی ؟ البته که نه ! شاید در دلتان بگویید اوه نه هنوز هم مانده ، باز هم باید کار بیشتری بکنم ؟ این یکی زیاد نیز به انرژی ندارد ، فقط کمی مواظبت می خواهد ولی بی توجهی به آن می تواند بسیار نا امید کننده و فاجعه بار باشد. آن چیست ؟ بله شما باید « مواظب جهت حرکت » خود باشید و کوتاه ترین راه و مطمئن ترین راه را برای رسیدن به قله ( کنکور ) استفاده کنید ، تصور کنید قله در سمت راست شما باشد و شما در جهت جلو و روبروی خود حرکت کنید ، نتیجه چه می شود ؟ شما احتمالاً دارید از آن دور می شوید و بالاخره زمانی می فهمید که بسیار از قله دور شده اید در حالی که زحمت خودتان را هم کشیده اید . بنابراین باید مواظب جهت حرکت خود باشید ، این جهت همان « شناسایی اولویت اول» شماست ، همان کوتاه ترین و مؤثرترین راه رسیدن به هدف ، برای رشته ی تجربی چه دروسی اولویت اول است  ؟و بالاترین امتیاز را می آورد؟و کوتاهترین و مطمئن ترین راه است؟ معلوم است « زیست شناسی » با ضریب 4 و بعد چه ؟ شیمی ، فیزیک ، ریاضی ، … و بعد دروس عمومی ، ادبیات ، زبان ، عربی و …

حالا تصور کنید شما کاملاً سخت کوشانه مشغول جی برگهای ادبیات و زبان و عربی شوید و آنقدر سخت کوشی کنید که حتی درصدهای آن ها را به بالای 90 درصد برسانید. ولی مگر شما چقدر وقت و انرژی دارید ، در عوض وقت برای جی برگ های مهم تری مثل زیست ، شیمی و فیزیک کم خواهید آورد ، چه کسی زودتر به قله می رسد آنکه کوتاهترین و مهمترین راه را که همان « رعایت اولویت اول » است را انتخاب کرده و بیشترین زمان خود را به « درس زیست » اختصاص داده . پس:

3-  80% از وقت خود را صرف « اولویت اول » خود کنید

برای این منظور یک “سبد اولویت اول” درست کنید مثلاً “سبد اولویت اول” کسی که می خواهد پزشکی قبول شود مطمئناً عبارت خواهد بود از: زیست با ضریب 4 ، شیمی با ضریب 3 ، فیزیک با ضریب 3 ، ریاضی با ضریب 3 . پس این “سبد اولویت اول شما”خواهد بود که باید 80% ازوقت شما را مصرف کند. به عبارتی دیگر اگر روزانه 10 ساعت درس می خوانید 7 تا 8 ساعت آن باید به گروه اولویت اول اختصاص داده شود و حتی در داخل خود همین گروه هم باز قانون 80-20 صادق است.یعنی حدود 5ساعت از این 7 یا 8 ساعت باید صرف درس زیست شود چون سرگروه اولویت اول است. پس می توان نتیجه گرفت یک کنکوری ( اگر روزی 10 ساعت درس می خوانید حدود 5 ساعت آن را باید برای درس زیست صرف کند، 3 ساعت آن را برای سایردروس تخصصی ضریب بالا و2ساعت آن هم صرف دروس عمومی شود.البته به مرور که پیش می روید به احتمال زیاد با سرعت بیشتری سرگروه اولویت اول که همان زیست است را تمام خواهید کرد و وقت شما باز هم باز تر می شود تا زمان بیشتری را صرف سایر دروس اولویت اول خود کنید و اما یک قانون معکوس 80-20 هم داریم ، دروسی که 80% وقت شما را می گیرند ولی یک بازده 20% ی برای شما دارند ، برای مثال درس ریاضی برای بسیاری آنقدر سخت و وقت گیراست که هرچقدر هم وقت صرف آن کنند باز هم بازده خوبی ندارد، به عبارتی دیگر آن درس نقطه ضعف شماست ، در حالی که ضریب آن 3 هم می باشد ، خب اگر شما آنقدر فراوانی وقت داشته باشید که بتوانید کلی وقت روی ریاضی بگذارید و کمی هم وضعتان بهتر شود عالیست، این کار را بکنید. ولی غالباًبا مشکل کمبود شدید وقت مواجه هستیم . حالا این وقت پر ارزش را صرف درسی که نقطه ضعف ماست بکنیم و کمی نتیجهبگیریم بهتر است یا این وقت را صرف سایر دروس اولویت بالای خود بکنیم تا به سرعت امتیازهای بیشتری را جمع آوری کنیم ؟ پس:

4- بر روی دروسی که نقطه ضعف شدید داریم تمرکز نکنیم ( دروسی که 80% انرژی ما را میگیرند و فقط 20% برای ما نتیجه تولید می کنند )
البته آن ها را به طور کامل رها نخواهیم کرد ، بلکه تنها 5% از وقتمان را صرف آن ها خواهیم کرد و مهمترین نکات و نکات پایه آن ها را یاد خواهیم گرفت. برای مثال اگر در ریاضی وضعی اینچنین داریم می توانیم فرمول های مهم ، نمونه مسئله های مهم را مرور کنیم و اگر جی پنجی هستید می توانید از جی برگ های سنگر اضطراری آن استفاده کنید.

خب حالا مجدداً برگردیم به بحث کوهنوردی و صعود به قله ، حالا ما باور داریم که به جای اینکه دائماً به قله نگاه کنیم و از درازای راه بترسیم و نا امید شویم به جای آن به قدم های خود چشم بدوزیم و گام به گام به سمت قله حرکت کنیم و برای اینکه خدای ناکرده مسیر اشتباهی را انتخاب نکنیم و با هر قدم به جای نزدیک تر شدن از قله فاصله نگیریم ، سعی می کنیم با « رعایت اولویت اول »  کوتاهترین و مطمئن ترین راه رسیدن به قله را انتخاب کنیم چرا که ممکن است اگر راه درست و کوتاه را انتخاب نکنیم در میانه ی راه آذوقه مان در کنکور که همان «وقتمان» است تمام شود و ناکام بمانیم و اما یک ابزار فوق العاده ای که در این مسیر بسیار کمک می کند « چک لیست » است . هر کاری که باید انجام دهیم در چک لیست روزانه ی خود می نویسیم و با انجام آن یک تیک در داخل مربع جلوی آن می گذاریم . پس:

5- چک لیست داشته باشید.
برای نمونه چک لیست شمایی که می خواهید در کنکور شرکت کنید می تواند این باشد:
1) آیا امروز5 ساعت وقت صرف زیست شناسی ( اولویت اوّلم ) کرده ام ؟ □
البته می توانید به جای ساعت جی برگ قرار دهید ، مثلاً اگر روزی 200 جی برگ جدید وارد جعبه تان می کنید می توانید بنویسید :
1) آیا امروز 100 جی برگ جدید زیست را وارد جعبه ام کرده ام ؟ (اولویت اوّلم ) □
و در ادامه:

2) آیا امروز برای تقویت روحیه ام 10 جی برگ الهام بخش خوانده ام و به آن فکر کرده ام ؟ □

البته به کنکوری های عزیز پیشنهاد می کنم این مطالب را حتماً بخوانند:

1- هدف دارم، ولی انگیزه ندارم، چه کار کنم؟
که در مطلب  تمرکز بر نحوه ی چک لیست نویسی است.

2-  چرا در اجرای برنامه هایم دچار سستی و تنبلی می شوم؟
که در آن شما متوجه « مسئولیت پذیری » خود می شوید.

3-  چطور سناریو نویسی کنم؟

که در آن شما با تکنیک « سناریو نویسی » برای موفقیت در کنکور آشنا می شوید.

4-  با این همه مشکل چطور شاد باشم ؟

با مطالعه ی آن شما یاد می گیرید که چطور وقتی روحیه تان پایین است به خود انرژی دهید

5- چطور اعتماد به نفس خود را بالا ببریم؟
برای وقتی که جو رقابتی کنکور اعتماد به نفستان را کم کرده است.

البته خواندن تمام این مطالب می تواند کلی از وقت شما را بگیرد، سعی کنید هر بار یکی را که احساس نیاز بیشتری می کنید بخوانید ( می توانید چاپ کرده و مطالعه نمایید ) و اما خلاصه ی آنچه گفته شد:

شاید موانع و مشکلاتی که در مسیر رسیدن به هدف ( کنکور ) ظاهر می شود دست خودمان نباشد ولی اینکه در برخورد با آن ها  چه تصمیمی بگیریم و چه کار کنیم دست ماست ، پس ما مسئول تصمیم های خودمان هستیم و از جمله این تصمیم ها کنار گذاشتن ( و نه دور انداختن ) کمال طلبی است. پس:

1-  اهداف بزرگ ( رتبه ی تک رقمی یا دو رقمی ) داشته باش ولی قدم های کوچک ( جی برگ های کوچک ) بردار!

2- در ازای هر قدم کوچکی که بر می داری خودت را تشویق کن و به قول آقای سباستین لایتنر دستی به پشت خودت بزن و برای اینکه دقیقاً به سمت قله ( هدف ) حرکت کنی باید مسیرت را شفاف کنی ، پس:

3- 80% از وقتت را صرف « گروه اولویت اول » خود کن . برای نمونه زیست که ضریب 4 دارد بیشترین وقتت و جی برگهایت را باید به آن اختصاص دهی . و اما با نقطه ضعف های خود چه کنیم :

4- بر روی دروسی که نقطه ضعف شدید داریم ، تمرکز نکنیم و فقط 5% وقت و انرژی خود را صرف نقاط ضعف خود کنیم و برای نتیجه ی بهتر،

5- حتماً از روش چک لیست برای مواظبت و نظم خود استفاده کنیم.

موفق باشید.

برچسب ها: , , , , , , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
38 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
الهام
الهام
8 سال قبل

سلام
این جهتا چیه که شما میگین
فلش کارته؟
کجا میشه تهیه کرد

نسترن
نسترن
8 سال قبل

امیدتوهیچ وقت ازدست نده من امسال میخوام تازه کنکوربدم برات دعامیکنم الهی که قبول میشی
وحالتم خوب شه.

SH/R
SH/R
8 سال قبل

امیدوارم ازاین طریق پیداتون کنم اسمتونونمیبرم فقط از رو اسمی ک بالانوشتم فک کنم بفمین فقط خواهش میکنم اگه این پست روخوندین 4رقم آخرشمارتونوبنویسین واسم چن روزه گوشیمودزدیدن الانم هرچی میکنم شمارتون کامل یادم نمیاد عذاب وجدان گرفتم چون قول دادم پاپس نکشم تاشب کنکور واقعامنوببخشین تمام تلاشم کردم شمارتون یادم نمیاد خودتون کمکم کنین چون منم بخاطرشمادرس نمیخونم.فقط فک نکنین نامردی کردم وسطای راه جازدم امیدوارم اینوبخونین بدونین من دنبال شمارتونم

SH/R
SH/R
8 سال قبل
پاسخ به  SH/R

امیدوارم ازاین طریق پیداتون کنم اسمتونونمیبرم فقط از رو اسمی ک بالانوشتم فک کنم بفمین فقط خواهش میکنم اگه این پست روخوندین 4رقم آخرشمارتونوبنویسین واسم چن روزه گوشیمودزدیدن الانم هرچی میکنم شمارتون کامل یادم نمیاد عذاب وجدان گرفتم چون قول دادم پاپس نکشم تاشب کنکور واقعامنوببخشین تمام تلاشم کردم شمارتون یادم نمیاد خودتون کمکم کنین چون منم بخاطرشمادرس نمیخونم.فقط فک نکنین نامردی کردم وسطای راه جازدم امیدوارم اینوبخونین بدونین من دنبال شمارتونم

مهسا...
مهسا...
8 سال قبل
پاسخ به  SH/R

ﭼﻪ بد

1 3 4 5