چه راهکار عملی برای رسیدن به آرزوهای بزرگ وجود دارد؟

آقای مالکی نژادسلام، بیش از یک ساله که خدمت سربازی رو تمام کردم قبل از رفتن به خدمت اینقدر تنبل بودم که نتونستم تمام درس های سال سوم رو پاس کنم .وبا دیپلم ناقص وارد خدمت سربازی شدم .البته من در دوران راهنمایی به کمک حافظه قوی که داشتم درسم خوب بود در واقع شب امتحان می خوندم ونمره خوب هم میگرفتم. اما بعد از اینکه حافظم ضعیف شد دیگه از درس افتادم .قبل از رفتن به سربازی تبلیغ جی ۵ رو توی مجله دیده بودم این شد که بعد ازتمام شدن سربازی SG51 روگرفتم تا زبانم رو تقویت کنم وهمچنین پیگیر دیپلمم شدم تا وارد دانشگاه بشم.

الان بیش از یک ساله که میگذره نه دیپلم گرفتم ونه اینکه از SG51 استفاده کردم خلاصه بگم من آدمی هستم با آرزوهای بزرگ اما هرچی میخوام برای این آرزو ها تلاش کنم نمی تونم.

الان ۲۲ سال سن دارم اما به هیچ جایی نرسیده ام آقای مالکی،جواب شما به بچه هایی که ایمیل میفرستند بیشتر جنبه روانشناسی داره ،خیلی خوبه ولی این حرفها هیچ اثری روی من نداره یا اینکه اثراتش لحظه ایه،آقای مالکی یک سال پیش که با جی ۵ آشنا شدم فکر میکردم من با این محصول شما می تونم به آرزوهام برسم ولی دیدم که حتی این محصول شما هم نتونست به من کمک کنه با اینکه یک ساله دارم کارهای شما رو پیگیری ومصاحبه های کسانی که با جی۵ موفق شدن رو می خونم ویا میشنوم ولی هیچ احساسی که من رو به تلاش برای موفقیت سوق بده پیدا نکردم آقای مالکی شاید با خوندن این ایمیل بگید این دیگه چه آدم سست واهمال کار وتنبلیه من این ها را قبول دارم برای برطرف کردن این بیماری تلاش کردم ومی کنم اما نتیجه نگرفتم،آقای مالکی از شما به عنوان کسی که سالهاست با افرادی مثل من سرو کار دارید میخوام که راه حل کاربردی ونه صرفا روانشناسی پیش روی من بگذلرید.منتظر جواب شما هستم.


مهدی مالکی نژاد:  مهدی عزیز سلام

شاید باور نکنید ولی قبل از اینکه پاسخ شما را بدهم حدود یک ساعت لیست تمام کارهایی که باید انجام بدهید را لیست کردم ،کارهایی که خودم وقتی در موقعیت شما بوده ام از آن استفاده کرده ام و سود برده ام.

ولی واقعاً هر کدام دستور العمل های کاربردی دارد که حداقل به انداره ی یک کتاب باید برای آن مطلب نوشت ، ولی همان طور که شما خواسته بودید باید یک راه حل فوری ، کوتاه و کاربردی و عمل گرایانه و تجربه شده را برایتان ارائه می دادم. کار بسیار مشکلی بود ، ولی شدنی !

به همین خاطر از شما خواهش می کنم که بعد از استفاده از یکی از این  بیست راهکار، اثرات آن را گزارش کنید تا گام های بعدی را به اتفاق برداریم و اما خلاصه ی آن چه که شما در زندگی می خواهید و به آن نرسیده اید: آرزوهای بزرگ دارید ولی یا اصلاً به سمت آن حرکت نمی کنید یا احساس می کنید خیلی کُند حرکت می کنید و خود را با بیماری تنبلی مواجه می بینید و به دنبال یک نسخه ی شفابخش برای آن هستید و حالا به دنبال راه حل هستید ؟ درست است؟

خب اجازه بده با یک مثال شروع کنم، تصور کن در خانه تان یک وزنه ی 50 کیلویی دارید که هر روز با آن ورزش می کنید و بلند کردن آن برای شما خیلی دشوار نیست، و در خانه خواهر یا برادر 4-5 ساله ای دارید که موقع تمرین کردن شما، شما را تماشا می کند و وقتی می بیند که شما چه راحت وزنه می زنید پیش شما می آید و می گوید داداشی من هم می خواهم وزنه بزنم! و وقتی شما اصرار او را می بینید با آن که نتیجه را می دانید ، به او اجازه می دهید تا تحت نظارت شما و با احتیاط این کار را امتحان کند، او تازه وقتی زیر وزنه قرار می گیرد و هر چه زور می زند وزنه از جایش تکان نمی‌خورَد آنقدر ناراحت می شود که چه بسا گریه هم بکند!

چون اصلاً برایش قابل قبول نیست کاری را که شما به این راحتی انجام می دهید او نتواند برای آن هیچ کاری بکند و این می تواند مقدمه ی سرخوردگی و نا امیدی شود چرا او ناموفق است؟ واضح است بازوها و عضلات کوچک و ظریف او برای این کار آمادگی ندارد و در صورت اصرار او چه بسا باعث آسیب دیدگی او هم بشود.

خب این یک مقدمه برای ورود به بحثمان بود شما به دنبال راه حل عملگرایانه هستید پس در همین لحظه تصور اینکه بخواهی با یک نسخه ی شفابخش و متحول کننده زندگیت را زیر و رو کنی و با آن عضلات ضعیف و کار نکرده وزنه ی بزرگ 50 کیلوئی موفقیت را بالای سرت ببری از ذهنت خارج کن!

پس :

1-   عضلات تصمیم گیری تو آهسته آهسته قوی می شود، برای مشکل تو راه حل جادویی وجود ندارد.

2-   راه حل عمل گرایانه: از کارهای کوچک شروع کن.

 مثلاً در همین دوره ی SG5-1 تو راهکار عمل گرایانه ای تحت عنوان «تایم دکتر حسابی» وجود دارد چرا آن را شروع نمی کنی ؟

چرا روزی نیم ساعت ، یک ساعت و یا حتی 20 دقیقه به آن اختصاص نمی دهی ؟؟؟مطمئن باش همچون بزرگ مردی مثل دکتر حسابی یک روزی 7 زبان زنده ی دنیا را مسلط خواهی شد و به نتیجه ای که او دست یافت، دست خواهی یافت ولی به یاد داشته باش که فقط با تمرین است که «عضلات نظم و انضباط» تو قدرتمند خواهی شد. پس در همین لحظه یک زمان مشخصی را برای این کار اختصاص بده هرچند کوتاه باشد و از همین امروز شروع کن.

و اما گفته بودی که می خواهی بر «بیماری تنبلی» غلبه کنی، این توصیف با آن که تا حدودی درست است ولی در دل خود مفهومی دارد که گمراه کننده است ،شما وقتی بیدار می شوید چه می کنی، یک آمپول معجزه آسا تزریق می کنید و البته اگر لازم باشد چند تا به همراه کلی قرص و کپسول و چند روز بعد درمان می شوید آیا به واقع «تنبلی» هم چنین وضعی دارد؟

با یک نسخه ی شفابخش همه چیز به وضع خوب بر می گردد؟ البته که نه!

پس توصیف صحیح تر چیست؟ شما اگر صبحانه بخورید ولی در میانه های روز یعنی ظهر گرسنه شوید آیا معده تان را سرزنش می کنید؟ البته که نه!

فرآیند گرسنه شدن یک فرآیند طبیعی است و البته لذت دوستی مغز ما که از آن با واژه و برچسب «تنبلی» هم  یاد می کنیم یک امر کاملاً غریزی، طبیعی و قابل درک است. ولی نحوه ی برخورد با آن ها است که باعث نتایج متفاوت می شود.

 خب چه تفاوتی در این دو نگاه وجود دارد؟ نگاهی که تنبلی را یک «بیماری» می داند که باید درمان شود و نگاهی که لذت طلبی (که شما بخوانیدش تنبلی) را امری غریزی می داند که باید «مواظب» آن باشد و به جای جنگیدن با آن با زبان مغز که همان «لذت دارد» است با آن هماهنگی کند. پس:

3-   باور « درمان تنبلی » یک باور قوی نیست چون « راه حل آمپول شفابخش » را تداعی می کند
راه حل عمل گرایانه: «تنبلی» مثل «گرسنگی» یک رفتار طبیعی عملکرد مغز ماست برای انجام کارها باید یک «معامله» کرد، معامله ای که همراه با «پیش خرید» کردن است. همان گونه که شما وقتی چیزی را پیش خرید می کنید «جلو جلو» پولش را می پردازید و به عبارتی «سرمایه گذاری» می کنید تا سود بیشتری ببرید ،برای موفقیت که می تواند «تسلط به یک زبان خارجی» باشد و یا اخذ یک مدرک تحصیلی، باید «جلو جلو» هزینه کرد، کمی زحمت که همان تحمل « درد » است و برای مغزمان ناخوشایند است را پذیرفت و «لذت بزرگ» موفقیت را تجربه کرد.

 به عبارتی دیگر ما باید کمی زرنگی کنیم و «زحمت های کوچک» مثل «تایم دکتر حسابی» را که تحمل مثلاً 20 دقیقه ، 30 دقیقه ، و یا 60 دقیقه یادگیری زبان است را تحمل کنیم و در عوض دریچه ی بزرگی از لذت ها که همان تسلط به زبان انگلیسی است برایمان گشوده شود.
بنابراین شما کار زیادی نباید انجام دهید:بروید و وفادارانه به تایم دکتر حسابی عمل کنید.

خب مهدی عزیز ! مطلب دیگری هم برای گفتن دارم که شاید به اندازه ی یک کتاب شود پس برو و به این راه عمل گرایانه عمل کن و نتیجه را در قسمت « پرسش ها و پاسخ ها» منعکس کن تا گام های بعدی را باز هم با هم برداریم : «مواظب عضلات تصمیم گیر خودت باش و آن را تقویت کن ! »

 

مواردی که وقتی خودم در موقعیت شما بودم از آن استفاده کردم و سود بردم:

1. توجه به خودآگاهی

2. تمرکز به مسئولیت پذیری

3.تهیه ی فهرستی از کارهای نیمه کاره

4.تغییر باورها

5.هدف گذاری شفاف

6.مهارت های پیگیری هدف ( اندازه گیری پیوسته حرکت به سمت هدف )

7. جملات تأکیدی مناسب

8.رجوع به کتاب های الهام بخش و کاربردی ( در مواقع بحرانی مثل حالا )

9. نظم آهنین ( ولی با تمرین و ممارست )

10 . ورزش

11. دست به عمل بزنید!

12. به جای «چرا» به دنبال «چطور» باشید.

13. برچسب تنبلی نزنید.

14. نظام پاداش دهی فوری و نیرومندی تدارک ببینید.

15. بلند بلند جار بزنید و اهداف خود را علنی کنید.

16. بر 20% از مهم ترین اهدافتان تمرکز کنید.

17. پرونده ی باز نداشته باشید ( ادامه ی مورد 3 )

18. خودتان را شرطی کنید ( تغییر از احساس بد به احساس خوب با تمرین خنده / آینه بشکن و امثال آن )

19. تصویر سازی مثبت.

20. اهداف مکتوب همیشه همراه.

21. تکنیک اضطرار (جابز )

موفق باشید.

برچسب ها: , , , , , , , , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
30 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پگاه
پگاه
8 سال قبل

من العان تو دو راهی سختی هستم.
تورو خدا کمکم کنید.
من روح هنری دارم و نمیتونم حسابداری بخونم.
متاسفانه دارم سر کار هم میرم و هر روز با افسردگی میام خونه.
حس میکنم از هدفم دور میشم.دارم وقت از دست میدم.
من ۲۳ سالم شده.وقت زیادی ندارم
کمکم کنید خانوادم رو راضی کنم که اجازه بدن من هنر بخونم؟

مينا
مينا
9 سال قبل

واقعا خيلي خيلي خوبه …. مثل اينكه درد منه

عارف
عارف
9 سال قبل

سلام خیلی ممنون فقط اگر میشه راجب موارد پایین کمی توضیح دهید یا اگر کتابی درمورد آن وجود دارد آنرا معرفی کنید

1 4 5 6