چطور استخدام شده و به موقعیت شغلی فوق العاده برسم؟

مهسا: من شدیدا با مشکل اهمال کاری روبرو هستم برنا مه ریزیهام عالیه ولی عملم صفره برای مثال امسال واسه ارشد تصمیم جدی داشتم ولی مهر که شد رفتم تو طرح آمارگیری شرکت کردم و همین کار تا ۲۵آبان وقتمو گرفت بعد از اونم همین اهمال کاری نذاشت درس بخونم ولی این روزا دوباره شروع کردم به درس خوندن ولی میدونم خیلی دیره چون منابع زیاده من رشته بازرگانی و اجرایی شرکت کردم تصمیم گرفتم زمان باقیمانده رو به اجرایی اختصاص بدم که منابعش کمتره و برای سال دیگه تلاش کنم با توجه به اینکه سنم بالاست ۳۰ نداشتن شغل آزارم میده نمیذاره کارم رو بکنم چطوری فکرم رو متمرکز کنم در ضمن من کلاس زبانم میرم و ترم ۱۴ هستم چطوری می تونم به تمام جوانب برسم و فکرم رو متمرکز کنم


مهدی مالکی نژاد: سلام بر شما مهسا خانم:

دشواری شما در این شرایط قابل درک است. در مورد اهمال کاری پیشنهاد می کنم حتما به متن هایی که در جی بلاگ منتشر شده است مراجعه و بارها و بارها آن ها را بخوانید چرا که به قول آنتونی رابینز “یادگیری در تکرارهاست”.

اما این که ادامه تحصیل بدهید یا خود را درگیر یک شغل نمایید دغدغه بسیار مهمی است که نه تنها شما بلکه صدهزار اگر نه میلیون ها فارغ التحصیل دانشگاهی دچار آن هستند. اگر موافق باشید به آن بپردازیم:

حال سوال ساده ولی مهم این است: اول شغل بعد تحصیل یا اول مدرک فوق لیسانس بعد اشتغال؟ اجازه بدهید با یک خاطره از آقای هارولد اس جی نین مدیر ارشد شرکت آی تی تی آمریکا که از جمله موفق ترین مدیران است شروع کنم. ایشان سرمایه شرکت آی تی تی را از 700 میلیون دلار به 21 میلیارد دلار رساندند. موفقیتی بزرگ و چشمگیر. وی می گوید من از جوانان امروز تعجب می کنم که در بدو استخدام فقط به درآمد و پول فکر می کنند و علت شکست بسیاری از آن ها همین است. و بعد به نقل یک خاطره می پردازد و می گوید: تازه مدرک لیسانس حسابداری ام را گرفته بودم البته با معدل ممتاز. یک شرکت برای استخدام حسابدار آگهی داده بود. با شوق فراوان رزومه و مدارک خودم را ارسال کردم. همه آنچه خواسته بودند را داشتم ولی وقتی از اتاق مصاحبه خارج شدم چهره ناراحت و غمگینم نشان می داد که جواب رد شنیده ام. در هنگام خروج پیرمند نگهبان وقتی چهره مرا دید موضوع را فهمید. پیش من آمد دستی به شانه ام زد و گفت: پسرم رد شدی؟ گفتم: بله ولی من همه چیزم عالی بود. معدلم، سوابقم و … حرفم را قطع کرد و گفت: پسرم تجربه مهم ترین چیزی است که در هنگام استخدام به آن خیلی توجه می شود و تو تجربه کمی داری. نگران نباش و به سختکوشی ادامه بده.

با آنکه ناراحت بودم ولی حرفش را منطقی یافتم و از آن پس تجربه برای من نسبت به درآمد از اولویت بالاتری برخوردار شد و همین نگرش باعث شد دائم مسئولیت بیشتری بپذیرم. پست های زمانی حساس تری را به من بسپارند و حالا هم مدیرعامل یکی از بزرگ ترین شرکت های جهان هستم (شرکت تلفن و تگراف آمریکا آی تی تی)

من هم همان توصیه پیرمرد را به همه فارغ التحصیلات دانشگاهی دارم: تجربه، تجربه، تجربه!

مطمئن هستم اولین فکری که به ذهنتان می رسد این است که: من بروم و مفتی کار کنم؟ باشه حالا که وضع کار خرابه همین کار را خواهم کرد ولی اینطور هم موفق نمی شوم. بگذارید باز خاطره ای از برایان تریسی برایتان بگویم: او هم از شروع اولین شغلش در شرکت زیراکس یاد می کند: در بخش کوچکی استخدام شده بودم. با عطش زیادی کاری که به من محول شده بود را انجام دادم. تقریبا در عرض چند ساعت و بعد در اتاق مدیر را زدم و گفتم: کارم تمام شد، کار بیشتری بدهید. مدیر درحالی که تعجب کرده بود باز هم کار بیشتری داد. آن روز را با سختکوشی تمام کردم و تقاضای مسئولیت بیشتری نمودم. این بار دیگر مدیرم نتوانست جلو خودش را بگیرد و متعجبانه گفت: واقعا مسئولیت بیشتری می خواهی؟ گفتم بله. و باز هم کار بیشتری را به عهده گرفتم و انجام دادم و به تنها چیزی که نه فکر کردم و نه خواستم این بود که با توجه به اینکه چند برابر یک کارمند عادی تلاش می کردم در آمد بیشتری داشته باشم. اولین و مهم ترین مسئله برایم این بود: مسئولیت بیشتر، تجربه بیشتر و جالب اینکه به سرعت بخاطر این نگرش یعنی نگرش مسئولیت پذیری رشد کردم و به مدیریت های بالای شرکت زیراکس ارتقا پیدا کردم. به صورتی که وقتی می خواستم شرکت را ترک کنم و کار و کسب خودم را راه اندازی کنم باعث تاثر همکارانم شد.

خب ببینید آنچه مهم است نگرش است. من خودم به عنوان یک کارفرما اگر یک کارآموز و یا یک نیروی تازه استخدام شده مسئولیت پذیری ای آنچنان که آقای برایان تریسی از خود نشان می دهد نشان دهد، من به هر قیمتی چنین فرد فوق العاده ای را در سازمانم نگه خواهم داشت. آنچه باید در رفتار ما عمیقا مشاهده شود تعهد به مسئولیت پذیری بیشتر و اولویت دادن به تجربه بیشتر و بیشتر است. خب اگر من موقعیت شما را داشتم چه می کردم؟ اول شغل مورد علاقه ام را که قلبا دوست داشتم را انتخاب می کردم. ساده ترین مسئولیت هایی را که می شد به عهده گرفت را انتخاب می کردم. هر اطلاعاتی راجع به آن تهیه می کردم و احیانا با فرد باتجربه ای قابل دسترس مشورت های لازم را می کردم و بعد مرحله جاری کار را شروع می کردم. به تمام شرکت ها و کارفرمایان اطمینان می دادم که هیچ پولی به غیر از هزینه رفت و آمدم درخواست نمی کنم و به محض اینکه چنین فرصتی را به من دادند نگرش مسئولیت پذیری را به نمایش می گذاشتم. جدی تر از آن ها که حقوق و دستمزد دریافت می کنند. مطمئن باشید من ِکارفرما چنین فرد مسئولیت پذیری را به هیچ وجه از دست نخواهد داد و این یعنی یکی استخدام.

جی۵ لاین . کام
نویسنده: مهدی مالکی نژاد

هر سه شنبه، آقای مهدی مالکی نژاد با انتشار متنی به سوالات ارسالی شما پاسخ خواهند داد، جهت ارسال سوالات خود به صفحه “ارسال سوال” مراجعه فرمایید!

برچسب ها: , , , , , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
40 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
11 سال قبل

با سلام گفته های بسیار ارزشمندی بود آقایان برایان تریسی آنتونی رابینز در کشوری هستند که برای انسان های مسئول ارزش قائلند و
آنها را سرمایه میبینند متاسفانه در ایران برعکس است هرچقدر مسئولیت پذیر تر باشی نادیده گرفتنت بیشتر است

حمید محمدی
حمید محمدی
11 سال قبل

سلام مطالب ارزشمندی را فرموده بودید ، از 18 سالگی به سختی کار کردم در هر جایگاه دولتی و اجتماعی که داشتم به سختی کار کردم و هرروز مسئولیتهای بیشتری را قبول می کردم و آنها را انجام می دادم . ولی در هر مقطع از زندگی دوستانم ،همکارانم ،بستگانم سرم کلاه گذاشته حقم را نا حق کردند و مانند یک (رایانه )در زندگی، دائم در حال restart شدن هستم و ای موضوع همسرم را خیلی و خودم را کمی خسته کرده است حال با عنایت به مطالب فوق راهنمایی شما به من چیست ؟ البته بی نهایت خلاصه عرض… بیشتر بخوانید

تارا
تارا
11 سال قبل

فقط دانستن کافی نیست باید عمل کرد.فقط خواستن کافی نیست باید انجام داد…………. خدا خیرت بده پسرم مالکی
:-* :-*

سبا
سبا
11 سال قبل

توی این مدت که به دنبال کار بودم گرچه از خیلی جاها جواب رد شنیدم اما تجارب زیادی کسب کردم. اینکه توی اولین مصاحبه حرفی از پول و حقوق درخواستی نزنم، اینکه با اعتماد به نفس کامل رفتار کنم، اضطرابم رو اصلا نشون ندم و به توانایی هام باور داشته باشم. و البته طوری رفتار نکنم که بهشون نشون بده چقدر به اون کار نیاز دارم و اگه بدستش نیارم نابود میشم!همه اینا به کارفرما میفهمونه که شما واقعا استحقاق گرفتن اون کارو دارید و اگه عوامل دیگه ای مانع نشه حتما بدستش میارید.

دنیا
دنیا
11 سال قبل

مطالبتون واقعا خوب و کاربردی بود. هیچ وقت به نشون دادن مسئولیت پذیری خودم به کارفرما فکر نکرده بودم. راه حل خوبی بود.ممنون…