برای چه دارم زندگی می کنم؟

نجمه پ: آقای مالکی
من ۲۸ سال دارم، متاهل و دارای دو فرزند، دارای مدرک کارشناسی، شوهر نسبتا خوبی هم دارم، مشکلی در زندگی ندارم جز آنکه چند وقتی است که هی این سوال در ذهنم می آید و می رود، اینکه من برای چه دارم زندگی میکنم؟ آخرش قرار است چه اتفاقی بیافتد، ۱۰ سال بعد با الان چه تفاوت هایی دارد؟ به کجا میخوام برسم؟ من خوش هستم تو زندگیم تقریبا ولی این سوالات چند وقتیه گیجم کرده و راحتم نمیزاره، شما می تونید کمکی به من بکنید؟


مهدی مالکی نژاد: سلام بر شما سرکار خانم نجمه پ:

عیدتان مبارک باشد. همیشه اول سال نو، بی اختیار همین سوالی که مطرح فرمودید در ذهن جاری می شود: آخرش چه؟ سال پشت سال می گذرد، من دارم به کجا می روم؟ قرار است امسال چه اتفاقی بیفتد؟ چند سال آینده قرار است چه بشود؟

به یاد دارم وقتی در سنین جوانی بودم، یک جوان 18 ساله برایم یک آدم خیلی بالغ و بزرگسال بود و فکر می کردم اگر 18 ساله شوم یک جوان کامل شده ام. از مرز 18 سالگی گذشتم و احساس کردم در 27 سالگی خیلی از اتفاقات مهم زندگی باید بیافتد و بعد 40 سالگی و حالا هم 50 – 60 سالگی!

آنچه گذران این سال ها به من آموخته است این جمله است: مهم نیست چه اتفاقی برایت می افتد، چون خیلی از مواقع رخ دادن اتفاقات دست تو نیست، ولی بسیار مهم است که نسبت به آن چه واکنشی داری!

خیلی از مواقع واقعا در اختیار ما نیست که اوضاع اقتصادی به کدام سمت می رود، اثرات ناخوشایند تحریم یک “اتفاق” است که تا اندازه زیادی من و شما هیچ کنترلی روی آن نداریم ولی واکنش ما به این اتفاق چیزی است که در اختیار ماست. اجازه بدهید یک مثال بزنم: فرض کنید طوفان سختی قرار است تا چند هفته آینده بیاید. بسیار سخت و شدید. بطوری که ممکن است حتی خطرات جانی داشته باشد. این یعنی یک اتفاق که پیش بینی می شود اتفاق بیفتد. این ما هستیم که تصمیم می گیریم در مورد ان اطلاعات بیشتری تهیه کنیم، خودمان و اطرافیان را از وجود آن باخبر کنیم، در جای مناسبی جا بگیریم و هر احتیاط لازم دیگر و یا باز ما هستیم که می توانیم نسبت به آن بی توجهی کنیم و به جای آنکه به مکان امنی پناه ببریم راهی سفر شویم…

در هر دو مورد اتفاق یکی است ولی تصمیم ما نسبت به اینکه چه عکس العملی داشته باشیم برای ما نتایجی به بار می آورد که از پذیرش آن ناگزیریم. در این مورد ممکن است در اثر طوفان دچار مشکلات جدی شویم، شیئی به سرمان بخورد و راهی بیمارستان شویم و شاید معلولیت آن برای همیشه با ما باقی بماند. پس این اتفاقات نیستند که زندگی ما را می سازند بلکه عکس العمل ماست که سرنوشت ما را می سازد. عکس العملی که خود ناشی از تصمیماتی است که نشات گرفته از افکار ماست. پس اگر خواهان زندگی بهتری هستیم باید افکار بهتری داشته باشیم که مراجعه شما به همین سایت خود دلیل ان است که شما در پی افکار بهتر هستید. پس امیدوارانه می توانید به این فکر کنید سرنوشتتان را خودتان رقم خواهید زد.

سال خوبی داشته باشید.

جی۵ لاین . کام
نویسنده: مهدی مالکی نژاد
منبع تصویر: The Fun Times Guide

هر سه شنبه، آقای مهدی مالکی نژاد با انتشار متنی به سوالات ارسالی شما پاسخ خواهند داد، برای مطالعه کلیه پرسش و پاسخ ها به صفحه “لیست پرسش و پاسخ” مراجعه نموده و جهت ارسال سوالات خود به صفحه “ارسال سوال” مراجعه فرمایید!

برچسب ها: , , , , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
16 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
.......mr?
.......mr?
7 سال قبل

23 سالمه.واسه کسی ک کار میکردم هر روز میگه امروز پولتو میدم فردا میدم و…نه ماشین دارم نه خونه نه سرمایه درست حسابی دارم نه کاره خوب دارم نه دوستای باحال ن تفریح خوب نه سربازی رفتم..داشتم با این زندگی جذاب حال میکردم ک گوشیمم سوخت….زندگی خیلی قشنگه اصن???