پادشاه و دار

جی۵ لاین:پادشاه به نجارش گفت:فردا اعدامت ميکنم،نجار آن شب نتوانست بخوابد.همسرنجار گفت:”مانند هرشب بخواب، پروردگارت يگانه است و درهاي گشا يش بسيار “کلام همسرش آرامشي بردلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شدوخوابيدصبح صداي پاي سربازان را شنيد،چهره اش دگرگون شد و با نااميدي، پشيماني وافسوس به همسرش نگاه کردکه دريغاباورت کردم بادست لرزان در را باز کرد ودستانش را جلوبرد تا سربازان زنجيرکنند.دو سرباز باتعجب گفتند:پادشاه مرده و از تو مي خواهيم تابوتي برايش بسازي،چهره نجار برقي زد و نگاهي از روي عذرخواهي به همسرش انداخت،همسرش لبخندي زد وگفت:”مانند هرشب آرام بخواب،زيرا پروردگار يکتا هست و درهاي گشايش بسيارند “فکر زيادي بنده را خسته مي کند، درحالي که خداوند مالک وتدبير کننده کارهاست.

منبع اصلی:ارسالی از طرف دوست عزیزمان محمد

نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.
هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر.ص
امیر.ص
8 سال قبل

خیلی خوب بود.تبریک میگم