فلیپ

جی۵ لاین:این یک داستان کوتاه آموزنده از زبان پروفسور حسابی است که خواندنش خالی از لطف نیست… فقط اندکی تامل و تغییر… پروفسور حسابی میگفت: در دوره تحصیلاتم در آمریکا ، در یک کار گروهی با یک دختر آمریکایی به نام کاترینا و همینطور فلیپ ، که نمیشناختمش همگروه شدم. از کاترینا پرسیدم : فلیپ رو میشناسی؟ کاترینا گفت: آره ، همون پسری که موهای بلوند قشنگی داره و ردیف جلو میشینه. گفتم : نمیدونم کیو میگی گفت: همون که چشمهای مشکی و قشنگی داره. بازم نفهمیدم با کی بود. گفت: همون پسر خوش تیپ که معمولا پیراهن و شلوار روشن شیکی تنش میکنه. گفتم: من نمیشناسم. گفت: همون پسری که کیف و کفشش رو همیشه با هم ست میکنه. بازم نفهمیدم منظورش با کی بود! کاترینا تُن صداشو کمی پایین آورد و گفت: فلیپ دیگه، همون پسر مهربونی که روی ویلچر میشینه… این بار دقیقا فهمیدم کیو میگه ولی به طرز غیر قابل باوری رفتم تو فکر… آدم چقدر باید نگاهش به اطراف مثبت باشه که بتونه از ویژگی های منفی و نقص ها چشم پوشی کنه… چقدر خوبه مثبت دیدن با خودم گفتم: اگر کاترین از من در مورد فلیپ میپرسید چی میگفتم؟؟؟ حتما سریع میگفتم: همون معلوله دیگه!!! وقتی نگاه کاترینا رو با دیدگاه خودم مقایسه کردم ، خیلی خجالت کشیدم… حالا ما چه دیدگاهی نسبت به اطرافیانمون داریم؟؟ مثبت یا منفی؟

هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید.

برچسب ها:

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها