جی5 لاین: اولین امتحان محسن بعد از قبول شدن در دانشگاه بود، استاد اوراق امتحانی را بین بچه ها تقسیم کرد. محسن دانشجوی درس خوانی بود و سوالات را پشت سر هم به خوبی پاسخ می داد تا اینکه به سوال آخر رسید: نام کوچک زنی که دانشکده را تمیز می کند چیست؟ مانده بود چه بنویسد. مثل یک شوخی به نظر می رسید. او بارها و بارها این زن را دیده بود، چهره اش را خوب به خاطر داشت. می توانست بگوید حدودا چند ساله است اما اسمش؟ هرگز نپرسیده بود نام آن زن چیست؟ در نهایت او در حالی برگه خود را به استاد داد که آخرین سوال بی پاسخ مانده بود.
بعد از امتحان دانشجویان دور استاد گرد آمدند. یکی از آن ها پرسید: منظورتان از طرح سوال آخر چه بود؟
استاد پاسخ داد: هر شغلی را که انتخاب کنید با آدم ها زیادی سرکار خواهید داشت که هر کدام از آنها تاثیرات خاص خودشان را در زندگیتان خواهند داشت. همه آدم ها در هر جایگاهی سزاوار توجه و محبت هستند. کمترین کاری که می توانید برایشان انجام دهید این است که به آن ها سلامی بکنید و لبخندی نثارشان کنید
جی5 لاین . کام
منبع اصلی: STORIES TO MAKE YOU THINK
منبع تصویر: university post
ترجمه و بازنویسی: حوریه جعفری
- در این هنگام استاد دو لیوان از کیفش در آورد.
- می دانستم که فردا اعدام خواهم شد، استرس زیادی داشتم
- پیرمرد لاغر روی صندلی اتوبوس نشسته بود
- با کسی صحبت نمی کردم و از درون حرص می خوردم
- هر روز، ساعت ۷ صبح یک داستان مثبت در جی۵ لاین منتشر خواهد شد، اگر می خواهید روزی یک داستان انرژی بخش به ایمیل شما ارسال شود، صفحه “فیدبرنر” را مطالعه فرمایید. همچنین برای دیدن سایر داستان ها به صفحه لیست داستان های مثبت مراجعه کنید.
حرکت قشنگیه اما چقدر امکان اجراش تو ایران تو زمان و فرهنگ فعلی هس ؟!! 😉
خیلی عکسهای جالبی می گذارید ممنون
آفرین به این استا دکه متوجه دوروبرش هم بوده :-))
قشنگ بود!چه استاد با توجهی!!! 😎
یعنی پاسخ سوال چی بوده؟؟؟؟ ?:-)
وای خدا یکی از سوالا لو رفته :laugh: