پیمودن جاده ها

جی۵ لاین:مرد کوله پشتی اش را برداشت و راه افتاد.رفت که دنبال خدا بگردد و گفت: تا کوله ام از خدا پر نشود،بر نخواهم گشت.نهالی رنجور و کوچک کنار راه ایستاده بود.مسافر با خنده ای رو به درخت گفت:چه تلخ است کنار جاده بودن و نرفتن و درخت زیر لب گفت: ولی تلخ تر آن است که بروی و بی ره آورد بر گردی. ای کاش می دانستی آنچه در جست و جوی آنی،همین جاست. مسافر رفت و گفت: یک درخت از راه چه می داند،پاهایش در گل است.او هیچ گاه لذت جست و جو را نخواهد یافت و شنید که درخت گفت: اما من جست و جو را از خود آغاز کرده ام. مسافر رفت و کوله اش سنگین بود. سال ها گذشت، سالهای پر خم و پیچ،سال های بالا و پست. مسافر بازگشت.رنجور و نا امید.خدا را نیافته بود.اما غرورش را گم کرده بود.به ابتدای جاده رسید. جاده ای که روزی از آن آغاز کرده بود.درختی چندین ساله، بالا بلند و سبزکنار جاده بود. زیر سایه اش نشست تا لختی بیاساید.مسافر درخت را به یاد نیاورد. اما درخت او را می شناخت.درخت گفت: سلام مسافر،در کوله ات چه داری؟ مرا هم مهمان کن. مسافر گفت: ای درخت تنومند شرمنده ام،کوله ام خالی است و هیچ چیز ندارم.درخت گفت: چه خوب وقتی هیچ چیز نداری، همه چیز داری .اما آن روز که می رفتی ، در کوله ات همه چیز داشتی.غرور کمترینش بود.جاده آن را ازتو گرفت.حالا در کوله ات جا برای خدا هست و قدری از حقیقت را در کوله مسافر ریخت.دست های مسافر از شور اشراق پر شد و چشم هایش از حیرت درخشید و گفت: چندین سال رفتم و پیدا نکردم و تو نرفته ای و این همه یافته ای! درخت گفت:زیرا تو در جاده رفتی و من در خودم و پیمودن خود دشوارتر از پیمودن جاده هاست.

منبع تصویر:blog
منبع اصلی:یار با ماست/علی محمود پور/انتشارات راز نهان
  •  نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.

هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید. برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید ازانتشارات راز نهان  داشته باشید تا علاوه برحمایت ازمولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.

برچسب ها: , , , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
3 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
فريبا
فريبا
7 سال قبل

عكسو كپي مي كتم

محمد.ح
محمد.ح
10 سال قبل

همیشه،همه جا،همه کس گفته اند: برای خدا شناسی؛ اول باید خودمان رو بشناسیم و من به این مورد پی برده ام…
(این مورد هم در دفترم یادداشت کرده ام)

میترا
میترا
10 سال قبل

خودسازی و رشد درون و خدشناسی منجر به این می شود که خدای خودت را حس کنی و بشناسی
واین آیه رادر وجودت حس کنی :ونحن اقرب الیه من حبل الورید
ما از رگ گردن به او نزدیکتریم
از رگ گردن نزدیکتر کجاست جز در درون انسان؟؟؟؟