پروانه ی پیر

جی۵ لاین:پروانه ی پیر زمانی که بسیار جوان بود، با د.ستانش پرواز می کرد. ناگهان سرش را بلند کرد و نوری سپید و شگفت آور را دید که از میان شاخه های درختی آویزان است. در واقع، این ماه بود. ولی چون تمام پروانه ها سرگرم نور شمع و چراغ های خیابان بودند و همیشه به دور آنها می گشتند، قهرمان و دوستانش هرگز ماه را ندیده بودند. با دیدن این یک پیمان ناگهانی و محکم در او پیدا شد: من هرگز به دور هیچ نور دیگری به جز ماه چرخ نخواهم زد. پس هر شب، وقتی پروانه ها از استراحتگاه های خود بیرون می آمدند و به دنبال نور مناسب می گشتند، پروانه ی ما به سمت آسمان ها بال می گشود. ولی ماه، با این که نزدیک به نظر می رسید، همیشه در ورای ظرفیت پروانه باقی می ماند. ولی در واقع، تلاش های او هر چند ناموفق چیزی را برایش به ارمغان می آورد. برای مدتی، دوستان و خانواده و همسایگان و ساکنان پروانه ی ما همگی او را مسخره و سرزنش می کردند. ولی همگی آنها با سوختن و خاکستر شدن در اطراف نورهای جزئی و در دسترسی که انتخاب کرده بودند در مرگ از او پیشی گرفتند. ولی پروانه ی پیر در زیر درخشش سپید و خنک معشوق در سن بسیار بالا از دنیا رفت.

نکته: اهداف کوتاه و جزئی سبب می شوند تا عمر گران مایه ی خود را تلف کنی و بال های ارزشمند خود را در راه رسیدن به آن اهداف بسوزانیم. اما اهداف بزرگ و با ارزش حتی، اگر هم دست نیافتنی باشند اما کوشش و تلاش برای دستیابی به آنها زیبا و ستودنی است.

منبع تصویر:blog
منبع اصلی:پندهای قند پهلو جلد دوم/ مهندس حسین شکر ریز/ انتشارات فکر آذین
  •  نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.

هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید. برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید ازانتشارات فکر آذین داشته باشید تا علاوه برحمایت ازمولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.

برچسب ها: , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
2 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محمد
محمد
9 سال قبل

درد من آن نیست که در دریا زندگی نمیکنم، درد من زندگی با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است

تانیا
تانیا
9 سال قبل

ای عاشقان ای عاشقان دل را چراغانی کنيد ای می فروشان شهر را انگور مهمانی کنيد معشوق من بگشوده در روی گدای خانه اش تا سر کشم من جرعه ای از ساغر و پيمانه اش بزم است و رقص است و طرب مطرب نوايی ساز کن در مقدم او بهترين تصنيف را آواز کن مجنون بوی ليلی ام در کوی او جايم کنيد همچون غلام خانه اش زنجير در پايم کنيد ای عاشقان ای عاشقان دل را چراغانی کنيد ای می فروشان شهر را انگور مهمانی کنيد معشوق من بگشوده در روی گدای خانه اش تا سر کشم من جرعه… بیشتر بخوانید