هشدار

جی۵ لاین: مردی در کوهستان خانه داشت، هر شنبه صبح ناچار بود تا از میان جاده ای پر پیچ و خم و خطرناک بگذرد،لیکن این مرد از خطر باکی نداشت! چرا که او خودروی مناسبی داشت و می توانست به راحتی از میان این خطرات بگذرد ، ضمن اینکه او راننده ی ماهری نیز بود و جاده را مانند کف دست می شناخت. یک روز در حالی که به سمت منزلش رانندگی می کرد،ناگهان در یکی از پیچهای خطرناک جاده، خودروی دیگری را دید که با سرعت به سمت او حرکت می کرد. سرعت هر دو خودرو زیاد بود، به همین دلیل  کنترل برای هر دو ، مخصوصا برای خودروی روبه رو مشکل بود.راننده ی خودروی رو به رو با زحمت بسیار خودرو را کنترل کرده و به خط خود برگشت و در حالی که از کنار خودرو او می گذشت، سرش را از پنجره بیرون آورد و فریاد زد:” خوک!” مرد در ابتدا تعجب کرد، اما تعجب، سریعا جای خود را به عصبانیت داد. چون این راننده ی خودروی مقابل بود که در مسیر غلط حرکت می کرد ، نه او. تازه ناسزا هم می گفت.مرد که به شدت عصبانی شده بود، جواب راننده ی مقابل را داد و سپس احساس آرامش کرد.” من در خط خودم حرکت می کردم!” در همین افکار بود که ناگهان وسط جاده با یک حیوان برخورد کرد: یک خوک! مرد راننده ی اولی فکر می کرد راننده ی مقابل قصد بی احترامی به او را داشته است. اما حقیقت چیز دیگری بود. راننده ی مقابل با وجود آنکه در معرض خطر مرگ قرار داشت، سعی کرده بود تا مرد را از خطر موجود در جاده آگاه کند. شما چطور؟ آیا از خود می پرسید: ” چه اتفاقی افتاده است؟” پدیده ها و شرایط در فضا و چار چوبهای تعریف شده ای دارای کارکرد و معانی خاصی هستند. برای خلق و گشایش فرصتهای جدید باید متوجه این واقعیت بود و با شکستن چارچوبهای کلیشه ای و متعارف، زمینه ی بررسی شرایط را در فضاهای جدید و بدیع فراهم آورد.

منبع تصویر:blog 
منبع اصلی:خودت باش!/جلد یکم/ سعید گل محمدی/انتشارات آسیم
khodet bash
  •  نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.

هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید. برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید ازانتشارات آسیم داشته باشید تا علاوه برحمایت ازمولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.

برچسب ها: , , , , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
3 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
یاسی
یاسی
10 سال قبل

نمدونم این داستان گیجم کرده اگه منم جای این راننده بودم همین کار را می کردم تشخیصش سخته :beauty:

شهزاد
شهزاد
10 سال قبل

اغلب سوئ تعبیر ها هستند که شیرینی لذت از زندگی را گاها تلخ میکنند. وقتی میتوان سوئ تعبیر ها را از بین برد که همه ما اعتقاد به پاکی قلب طرفین داشته باشیم، اعتماد به حسن نیت طرفین، کاش همیشه سو ئ تفاهم باشد یک اشتباه، وقتی عمدی باشد مثل این است که قلب دیگری را با فشار بیل میزنی، قلبی که کاملا زیرو رو بشه محاله به سادگی صاف بشه، زمین شخم خورده بارون میخواد اونم لطیفش، اگه یاد نگرفتیم بیلمون رو روی هر زمین شخم نزنیم لاقل یاد بگیریم بارون باشیم تا زخم هاشو ترمیم کنیم.

محمد.ح
محمد.ح
10 سال قبل

سلام. دقیقا همین امروز دبیر انگلیسی مون بردمون اتاق فناوری و پاورپوینت همین داستان رو نشونمون داد… چه اتفاق جالبی… 😀