جی5 لاین: روزی سفیر بریتانیا در ایران برای جلسه ای می بایست به دیدن سفیر هندوستان می رفت. او همراه با یکی از دوستان ایرانی خود سوار بر درشکه ای شد. در آن زمان مردم ایران دل خوشی از انگلستان و بریتانیا نداشتند از این رو وقتی درشکه چی متوجه شد چه کسی را سوار کرده است شروع کرد به بد و بیراه گفتن به سفیر و کشورش.
همراه ایرانی سفیر با شنیدن حرف های درشکه چی خجالت زده شده بود از طرفی می دانست که سفیر به زبان فارسی مسلط است و کاملا متوجه حرف های درشکه چی می شود. پس رو سفیر کرد و گفت: شما که می فهمید درشکه چی چه می گوید چرا به او هیچ نگفته و سکوت اختیار کرده اید؟
سفیر پاسخ داد: مهم نیست او چه چیز می گوید، مهم آن است که می دانیم ما را به مقصد می رساند!
جی5 لاین . کام
منبع اصلی: جملات کوتاه زیبا
منبع تصویر: black horse farm carriages
بازنویسی: حوریه جعفری
بازنگری و انتشار: حمید توکلی کرمانی
- معلم یک کاغذ سفید با لکه سیاه را به تخته چسباند
- قاعدتاً نبایستی با این هواپیما سفر می کردی، درسته!؟
- خدمت سربازیم هم اوایلش خورد به عید نوروز و هم اواخرش
- با چه معیارهایی همسر آینده خود را انتخاب کنیم؟
هر روز، ساعت ۷ صبح یک داستان مثبت در جی۵ لاین منتشر خواهد شد، اگر می خواهید روزی یک داستان انرژی بخش به ایمیل شما ارسال شود، صفحه “فیدبرنر” را مطالعه فرمایید!
:yes: زندگی یعنی این.
سلام زمان هایی پیش میاد ک ادم باید سیاست داشته باشه
بسیار داستان آموزنده ای بود :-))
خوشم از عکسها که اینقدر با داستانها همخونی داره
واقعا دستتون درد نکنه