مریم برای خرید عید نوروز به بازار تهران رفته بود

جی5 لاین: اواخر اسفندماه بود که مریم همراه دوستش نازنین برای خرید عید نوروز به بازار تهران رفته بودند. او می خواست برای خودش لباسی نو بخرد و از طرف دیگر برای تولد نامزدش به او یک کت هدیه بدهد . نامزدش رضا در یکی از شهرهای اطراف دانشجو بود و قرار بود بعد از پایان امتحاناتش به دیدار او بیاید . ناگاه چشم مریم به پیراهنی زیبا و گلدوزی شده افتاد و از همان لحظه اشتیاقی توصیف ناپذیر در وجودش شعله ور شد. قیمت لباس 70 هزار تومان بود و مریم می دانست که برای خرید کت و آن لباس روی هم رفته مبلغ زیادی پول نیاز است. با این وجود هر لحظه در ذهنش خود را همراه با رضا و درحالی تصور می کرد که آن لباس زیبا بر تنش بود.

مریم از اعماق قلبش آرزو می کرد که ای کاش در حسابش پول زیادی داشت و مجبور نبود بین آن دو یکی را انتخاب نماید او نمی توانست آن پیراهن زیبا از فکرش بیرون کند. تا اینکه در آخرین لحظه تصمیم گرفت آن را بخرد. وقتی به خانه برگشتند با تعجب به دوستش گفت: فروشنده فراموش کرده که پول پیراهن را از حسابم کم کند و تنها قیمت کت را حساب کرده است. روز بعد دوباره با هم به آنجا رفتند .در کمال ناباوری هرچقدر سعی کرد موضوع را برای آنها توضیح دهد به او گفتند که هیچ اشتباهی صورت نگرفته است. از اینرو با خودش گفت : وقتی اینقدر تلاش کردم تا پول آن پیراهن را پرداخت کنم و آنها قبول نکردند شاید این هدیه ای از طرف کائنات برای من باشد. هنوز چند روز از این موضوع نگذشته بود و مریم در حالی آن پیراهن زیبا را به تن داشت که میزبان نامزدش رضا بود.

جی5 لاین . کام
منبع اصلی: thesecret
منبع تصویر: sligo today
ترجمه: فیروزه جمشیدی
بازنگری و انتشار:حوریه جعفری

هر روز، ساعت ۷ صبح یک داستان مثبت در جی۵ لاین منتشر خواهد شد، اگر می خواهید روزی یک داستان انرژی بخش به ایمیل شما ارسال شود، صفحه “فیدبرنر” را مطالعه فرمایید!

برچسب ها: , , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها