لبخند بزنیم

جی۵ لاین:دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می رفت و بر می گشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان ابری بود، دختر بچه طبق معمول همیشه، پیاده به سوی مدرسه راه افتاد. بعد از ظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت وطوفان و رعد و برق شدیدی گرفت. مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیلش به دنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شد و به طرف مدرسه ی دخترش حرکت کرد. اواسط راه ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برق که در آسمان زده می شد، او می ایستاد، به آسمان نگاه می کرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می شد! زمانی که مادر اتومبیل خود را کنار دخترک رساند،شیشه را پایین کشید و از او پرسید: چه کار می کنی؟ چرا همین طور بین راه  می ایستی؟ دخترک پاسخ داد: من سعی می کنم صورتم قشنگ به نظر بیاید، چون خداوند مرتب از من عکس می گیرد!
باشد که خداوند همواره حامی تان یاشد و هنگام رویارویی با طوفان های زندگی کنارتان باشد، در طوفان ها لبخند را فراموش نکنید.
“شکسپیر” می گوید: افرادی که توانایی لبخند زدن و خندیدن دارند، موجوداتی برتر هستند.

منبع تصویر:blog
منبع اصلی:از کوتهی توست که دیوار بلند است!/ سعید گل محمدی/انتشارات نسل نو اندیش
  •  نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.

هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید. برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید ازانتشارات نسل نو اندیش داشته باشید تا علاوه برحمایت ازمولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.

برچسب ها: , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
14 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها