جی5 لاین: چند سال قبل در زمان دانشجویی در کافی شاپ هتلی پیشخدمت بودم. دختری جوان و پر شر و شور و البته کمی بی حوصله، اما در هر صورت کارم را به سرعت و دقت انجام می دادم و این باعث شد بود کافی شاپ هر روز پر از مشتری باشد.
روزی پسر کوچکی در پشت یکی از میزها منتظر بود تا سفارشش را بگیرم. کنارش ایستادم و گفتم: چی میل داری؟
پرسید: قیمت بستنی گردویی چقدره؟
به سرعت پاسخ دادم: 1500 تومان
سکه هایش را از جیبش درآورد و آن ها را یکی یکی شمرد. دوباره پرسید: قیمت بستنی ساده چقدره؟
فکر کردم حتما پولش نمی رسد. از طرفی شمارش سکه هایش وقتم را گرفته بود. مشتریان زیادی منتظر بودند تا سفارششان را تحویل بگیرند. بنابراین با بی حوصلگی و کمی عصبانیت جواب دادم: 1000 تومان و این ارزون ترین بستنی اینجاست. اگر پولت نمی رسه و دنبال بستنی ارزون تر هستی باید بری سراغ مغازه سر خیابون.
گفت: ممنون از پیشنهادتون، ولی پولم می رسه. لطفا یه بستنی ساده.
بستنی را به همراه صورت حساب تحویلش دادم و سراغ مشتریان دیگر رفتم.
نیم ساعت دیگر وقتی برای تمیز کردن میز پسر رفتم چیزی دیدم که هنوز هم بعد از این همه سال مرا متاثر می کند، او بر روی صورت حساب علاوه بر 1000 تومان پول بستنی اش سه سکه 200 تومانی قرار داده بود و در زیر برگه صورت حساب نوشته بود: انعام پیشخدمت مهربان و زحمتکش.
جی5 لاین . کام
منبع اصلی: Gateway to jesus
منبع تصویر: blogspot
ترجمه: فیروزه جمشیدی
بازنویسی و انتشار: حوریه جعفری
- او برخلاف گذشته نظارت دقیقی بر روند ساخت خانه نداشت
- می دانستم که فردا اعدام خواهم شد، استرس زیادی داشتم
- در امتحانات پایان ترم آنها را دیدم که در حال مرور نکات درسند
- اجازه می دهید سگ خود را به هتل بیاورم؟
هر روز، ساعت ۷ صبح یک داستان مثبت در جی۵ لاین منتشر خواهد شد، اگر می خواهید روزی یک داستان انرژی بخش به ایمیل شما ارسال شود، صفحه “فیدبرنر” را مطالعه فرمایید!
وواااای منم بستنی گردویی خیلی دوست داااارررررررم. من اگر جای پسره بودم از خیر بستنی مورد علاقه ام نمی گذشتم. خیلی دیگه بازگشت بوده این پسر کوچولوووو 😀 😀
آفرین به این رفتار خوب
چه پسر مهربان :laugh:
🙂
آخی چه مهربان ودست ودلباز :-))
به خاطر انعام دادن از خیر گردو گذشت. 🙂