خودم را عقل کل می دانستم و به کسی بها نمی دادم

جی5 لاین: چهارده سالم بود که مجبور شدم همراه خانواده از شهری که در آن بزرگ شده بودم به شهری دورتر مهاجرت کنم. در دوران بلوغ بودم و تمام وجودم را کینه و تنفر پر کرده بود. با این مهاجرت مجبور شدم تمام چیزهای مورد علاقه ام را ترک کنم و دیگر نتوانم با دوستانم ارتباط زیادی داشته باشم. از این رو با والدینم سرناسازگاری برداشتم. به حرف هایشان توجهی نمی کردم و هر درخواست و نظری که داشتند دقیقا برعکسش را عمل می کردم. مثل تمام نوجوانان خودم را عقل کل می دانسته، به کسی بها نمی دادم و معتقد بودم که نیاز به نصیحت ندارم.

یک شب پس از گذراندن یک روز پرتنش به اتاقم رفتم تا استراحت کنم. طبق عادت دستم را زیر بالش قرار دادم که احساس کردم چیزی به دستم خرد. یک کاغذ! به نظر یک نامه می آمد، روی آن نوشته بود: هر وقت که تنها شدی این را بخوان.وقتی مطمئن شدم که کاملا تنها هستم نامه را باز کردم و نوشته آن را خواندم:

پسر عزیزم. می دانم که این جابجایی برایت بسیار سخت تمام شده است. می دانم که حس دلتنگی می کنی و با افراد جدید کنار نیامده ای. همچنین می دانم که همه کارهای ما بزرگ تر ها صحیح نیست و نخواهد بود. اما می خواهم که این را بدانی که در همه حال و در هر شرایطی تو را دوست دارم. هر با که احتیاج به صحبت کردن داشته باشی من همیشه برای شنیدن آماده ام و قول می دهم که شنونده خوبی باشم. اگر هم مایل به صحبت نبودی هیچ اشکالی ندارد. در هر صورت من همیشه کنارت خواهم ماند. دوستدار تو: مادر

این اولین نامه از چندین نامه ای بود که گاهی در زیر بالشم پیدا می کردم. من و مامان هیچ وقت راجع به این نامه ها با هم صحبت نکردیم اما این کار به میزان قابل ملاحظه ای در زندگی من موثر بود.

امروز من استاد دانشگاه روانشناسی شهری هستم که مدت ها پیش به آن مهاجرت کرده بودیم. روزی بعد از یکی از کنفرانس هایم زنی نزد من آمد و در رابطه با مشکل ارتباط با پسر نوجوانش صحبت کرد. من به او راهی را که مادرم چندین سال پیش برای ارتباط با من پیدا کرده بود پیشنهاد دادم.

بعد از سپری شدن چند هفته کارت پستالی به دستم رسید که فرستنده آن همان زنی بود که روش مادر را به او آموخته بودم. او تشکر کرده و نوشته بود که این راه حل را به سایر مادرانی که می شناسد خواهد آموخت.

  • جی5 لاین . کام
  • منبع اصلی: سوپ جوجه برای روح مادران/ جک کنفیلد-مارک ویکتور هانسن/ گیسو ناصری/ انتشارات جیحون
  • منبع تصویر: About Our Kids
  • بازنویسی و انتشار: حوریه جعفری

هر روز، ساعت ۷ صبح یک داستان مثبت در جی۵ لاین منتشر خواهد شد، اگر می خواهید روزی یک داستان انرژی بخش به ایمیل شما ارسال شود، صفحه “فیدبرنر” را مطالعه فرمایید. همچنین برای دیدن سایر داستان ها به صفحه لیست داستان های مثبت مراجعه کنید.

برچسب ها: , , , , , , , , , , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
7 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امید عاملی
امید عاملی
12 سال قبل

باریکلا به این مادر عاقل!

زیبا شاکردوست
زیبا شاکردوست
12 سال قبل

روش خوبی بود برای برقراری ارتباط دوباره. به نظرم این روش رو میشه در مورد هر کسی به کار گرفت. مثلا همسر یا پدر و مادر و ….
ممنون بخاطر این داستان خوب و روش بهینه
موفق باشید