حتما دلیل دارد!

جی۵ لاین:مردی تاجر در حیاط قصرش انواع مختلف درختان و گیاهان و گل ها را کاشته و باغ بسیار زیبایی را بوجود آورده بود. هر روز بزرگ ترین سرگرمی و تفریح او گردش در باغ و لذت بردن از گل و گیاهان آن بود. تا اینکه یک روز به سفر رفت. در بازگشت، در اولین فرصت به دیدن باغش رفت. اما با دیدن آنجا ، سر جایش خشکش زد. تمام درختان و گیاهان در حال خشک شدن بودند، رو به درخت صنوبر که پیش از این بسیار سر سبز بود، کرد و از او پرسید که چه اتفاقی افتاده است؟ درخت به او پاسخ داد: من به درخت سیب نگاه  می کردم و با خودم گفتم که من هرگز نمی توانم مثل او چنین میوه های زیبایی را بیاورم و با این فکر چنان احساس ناراحتی کردم که شروع به خشک شدن کردم. از انجایی که بوته ی یک گل سرخ نیز خشک شده بود علت آن را پرسید ، او چنین پاسخ داد: من حسرت درخت افرا را خوردم ، چرا که من در پاییز نمی توانم گل بدهم. پس از خودم نا امید شدم و آهی بلند کشیدم. همین که این فکر به ذهنم خطور کرد، شروع به خشک شدن کردم. مرد در ادامه ی گردش خود در باغ متوجه گل بسیار زیبایی شد که در گوشه ای از باغ روییده بود. علت شادابی اش را جویا شد. گل چنین پاسخ داد: ابتدا من هم شروع به خشک شدن کردم، چرا که هرگز عظمت درخت صنوبر را که در تمام سال سر سبزی خود را حفظ می کرد، نداشتم و از لطافت و خوش بویی گل سرخ نیز برخوردار نبودم، با خودم گفتم: اگر مرد تاجر که اینقدر ثروتمند و عاقل است و این باغ به این زیبایی را پرورش داده است می خواست چیز دیگری جای من پرورش دهد، حتما این کار را می کرد. بنا براین اگر اومرا  پرورش داده است، حتما می خواسته است که من وجود داشته باشم. پس از آن لحظه به بعد تصمیم گرفتم تا آنجا که می توانم زیباترین موجود باشم.

منبع تصویر:blog
منبع اصلی:آگاهانه رها شدن/نسرین عفتی باران/انتشارات پلک

  •  نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.

هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید. برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید ازانتشارات نسل پلک داشته باشید تا علاوه برحمایت ازمولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.

برچسب ها: , , , , , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
3 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حمیدشهبازی
حمیدشهبازی
10 سال قبل

بسیار عالی بود بالاخره یه روزی من جایزه ی نوبل شیمی و میگیرم و اونجا از جی 5 لاین حرف میزنم. :-)) :-)) :-)) :-)) :-)) :-)) 😀 😀 😀 😀 :laugh: :laugh: 🙂 🙂 🙂 :-X :reallyangry: 😕 ?:-) :pain:

سارا
سارا
10 سال قبل

امید همچون خون در روان آدمیست که اگر نباشد گامی به پیش نمی رود و اگر باشد جهانی را دگرگون می سازد .

عبدالرحیم
عبدالرحیم
10 سال قبل

وای عجب داستان قشنگی بود واقعا به خلقت ادم ها توسط خدا میشه توصیفش داد واقعا کیف کردم منم وقتی به خودم میگم من توانایی ندارم رتبه برتر کنکور بشم مثل رتبه برتری ها مثل درخت خشک میشم ولی بعد فکر میکنم که مگه اونا چی دارن مگه خدا تو قرآن نمیگه انسان های موفق هستند که از استعداد خودشون رو شکوفا کنن آیه شو یادم رفت و اگه من استعداد ندارم پس چرا آفریده شده ام اون رتبه برتی شاید یه خصوصیت داره ، راه روش و تجربه در مورد چجور موفق بشه داره منم یه خصوصیت دارم که… بیشتر بخوانید