برای گفتن شب بخیر رفت و حاضرین را بوسید

جی5 لاین: شوهر من مردی درشت اندام و چاق است. زمانی که دخترمان فرزند دومش را باردار بود ما برای نگهداری دختر سه ساله اش به خانه شان رفتیم. شب اولی که آنجا بودیم نوه سه ساله ام آیدا برای شب بخیر گفتن دور اتاق چرخید تا حاضرین را ببوسد. پس از بوسیدن گونه مادرش خم شد و شکمش را بوسید تا به بچه ی به دنیا نیامده شب بخیر گوید.

لحظه ای که داشت از اتاق خارج می شد لحظه ای مکث کرد سپس با سرعت به سمت پدربزرگش رفت و شکم او را هم بوسید و گفت: فراموش کردم به بچه ی پدر بزرگ شب بخیر بگویم!

جی5 لاین . کام
منبع اصلی: کتاب غذای روح برای چشم انتظاران فرزند/ جک کنفیلد- مارک ویکتور هانسن-پتی ابری-نانسی میشل/ نازیلا رفعتی/ انتشارات جیحون
منبع تصویر: Jacqueslanciault
بازنویسی و انتشار: حوریه جعفری

هر روز، ساعت ۷ صبح یک داستان مثبت در جی۵ لاین منتشر خواهد شد، اگر می خواهید روزی یک داستان انرژی بخش به ایمیل شما ارسال شود، صفحه “فیدبرنر” را مطالعه فرمایید. همچنین برای دیدن سایر داستان ها به صفحه لیست داستان های مثبت مراجعه کنید.

برچسب ها: , , , , , , , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
11 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
trackback

[…] عکس العمل خودمان به شگفت می آییم! پیشنهاد میکنم داستان برای گفتن شب بخیر رفت و حاضرین را بوسید را مطالعه […]