ارده ی انسانی

جی۵ لاین: روزی یک استاد با شاگردش در صحرا راه می رفتند. استاد به شاگردش می گفت که باید همیشه به خداودند اعتماد کند چون او از همه چیز آگاه است. شب فرا رسید و آن ها تصمیم گرفتند که اطراق کنند. استاد، خیمه بر پا کرد و شاگردش را فرستاد تا اسب ها را به سنگی ببندد. اما وقتی شاگرد کنار سنگ رسید به خودش گفت: استاد مرا آزمایش می کند و می گوید که خداوند از همه چیز آگاه است. آن وقت از من می خواهد که این اسب ها را ببندم، دعای مفصلی خواند و افسارشان را به دست خدا سپرد. روز بعد، وقتی بیدار شدند اسب ها رفته بودند. شاگرد که نا امید و ناراحت شده بود نزد استاد رفت و شکایت کرد و گفت:« دیگر هیچ وقت حرف شما را باور نخواهم کرد؛ چون خداوند از هیچ چیز مراقبت نمی کند و فراموش کرد که اسب ها را نچهداری کند.» استاد جواب داد:- تو اشتباه می کنی! خداوند می خواست از اسب ها نگهداری کند، ولی برای این کار نیاز به دستان تو داشت که افسار آن ها را به سنگ ببندی.”

نکته:
در بیرون از تو هیچ خبری نیست، تمام اخبار و نیروها در درون توست. اگر می خواهی زندگی کنی، در بیرون به دنبال چیزی نگرد، گوهر وجود در درون توست. خودت را پیدا کن تا همه چیز را در خلقت پیدا کنی.

نکته: گاهی ما آینده مان را بسیار زیبا ترسیم کرده ایم با روزهای رویایی در کنار کسی که دوستش داریم. اما گویا کائنات وقتی می بیند چه خطری مقابل ماست نقاشی زیبایمان را خراب می کند. گاهی اوقات از آنچه زندگی بر سرمان می آورد ناراحت می شویم و یا در محل کار از شرایط و مشکلات شغلی که داریم عصبانی می شویم اما یک مطلب را نباید هرگز فراموش کنیم: خداوند همیشه بهترینها را برای ما مهیا می کند.

منبع تصویر:blog
منبع اصلی:زیباترین جملات از بزرگان جهان/ نسرین عفتی باران/ انتشارات راه رشد
  •  نظرتون رو بفرستیدو اگر از دیدگاه دوستان دیگه هم خوشتون اومد،برای تأیید روی علامت + کلیک کنید.

هر روزساعت۷صبح یک داستان مثبت درجی۵لاین منتشر میشود.برای دریافت آن در ایمیلتان“فیدبرنر”را مطالعه فرمایید. برای مطالعه ی کلیه ی داستان های مثبت این کتاب می توانید خرید ازانتشارات راه رشد داشته باشید تا علاوه برحمایت ازمولف گرانقدر در توسعه ی مثبت اندیشی بکوشیم.

برچسب ها: , , , , , , ,

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
guest
1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کامیار
کامیار
9 سال قبل

با سلام

گاهی ام از خدا دور میشیم به خاطر اینکه به اون چیزیای که میخواستیم نرسیدیم ولی همیشه باید برگردیم چون نبایدو فراموش کنیم که خدا میگه:
ان دسته از بندگانم که به من پشت کرده اند می دانستند که من چه مقدار مشتاق توبه و بازگشت آنها هستم هر آینه از

شدت شوق نسبت به من جان می دادند و تمام بند بند اعضایشان به خاطر عشق به من از هم جدا می شد.