موفقیت – جی 5 لاین

جی5 لاین: شخصی را به جهنم میبردند. در راه برمیگشت و به عقب خیره میشد. ناگهان ندا آمد او را به بهشت ببرید. فرشتگان پرسیدند: چرا؟ پروردگار فرمود : او چند بار به عقب نگاه کرد […]

جی5 لاین: در یک شهر بزرگ سر کارگری سخت کوش و جدی زندگی می کرد. او از زیر دستانش انتظار داشت که مانند خودش باشند. افرادش گاهی از فشار کار گله می کردند. روزی یکی از […]

جی5 لاین: نابینایی در کنار خیابان نشسته بود و گدایی می کرد. در جلویش کاسه ای بود که چند سکه در آن وجود داشت. جوانی از آنجا می گذشت و چشمش به یادداشتی که در کنار […]

جی5 لاین: دختر جوانی مدتی قبل از جشن عروسی اش آبله سختی گرفت و در بستر بیماری افتاد. بیماری اش شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. دختر همواره نگران صورت خود بود که […]

جی5 لاین: وقتی که ناسا تصمیم گرفت فضانوردان را به فضا بفرستد، با مشکلی کوچک مواجه شد! خودکارهای معمولی در فضا کار نمی کردند چرا که جاذبه در فضا وجود نداشت و جوهر خودکار به روی […]

جی5 لاین: روزی گلف باز جوانی به نزد یکی از قهرمانان برجسته گلف رفت و به او گفت: ” دلم می خواهد مثل شما بازی کنم و حاضرم هر کاری بکنم تا مثل شما قهرمان بشوم.” […]

جی5 لاین: هوا بارانی بود و صدای رعد و برق همه جا را پر کرده بود. مرد جوان نگران دخترش بود چرا که دختر کوچولویش همیشه از مدرسه تا خانه پیاده می آمد و آن روز […]

جی5 لاین: روزی معلمی به شاگردانش گفت : چیزی که به آن حس قدردانی دارید را نقاشی کنید. هر یک از بچه ها چیزی کشید. عجیب ترین نقاشی، تصویر یک دست بود. معلم از شاگردش پرسید این […]

جی5 لاین: موسی آهنگ ساز بزرگ و مشهور، فردی زشت و بدترکیب بود. قدی کوتاه و قوزی بزرگ بر پشت داشت. موسی روزی عاشق دختر یکی از تجار شد. دختری که بسیار زیبا و دوست داشتنی […]

جی5 لاین: تمام خانه را زیر و رو کردیم اما پیدا نشد که نشد! کل حقوق همسرم گم شده بود. همین دیروز به بانک رفت و حقوقش را گرفت و روی طاقچه گذاشت تا من […]

جی5 لاین: دانشجوی ترم سوم دانشگاه بودم. سر جلسه امتحان وقتی چشمم به سوال آخر افتاد خیلی تعجب کردم و خنده ام گرفت. سوال این بود: نام آقایی که محوطه دانشگاه را تمییز می کند چیست؟ […]

مجید: سلام در ميان اين مشکلات و مسائل چگونه شاد باشيم چگونه خنده روزانه داشته باشيم؟ چگونه مسائل زندگی رو فراموش کنيم و بخواهيم بخنديم آيا واقعا ميشه شاد زندگی کرد اون هم با اين مسائلی […]

جی5 لاین: سر کلاس ریاضی ناگهان از خواب پرید! دو تمرینی را که روی تابلو نوشته شده بود را یادداشت کرد که برای جلسه بعد تحویل استاد دهد. یک هفته کامل روی تمرین ها فکر کرد […]

جی5 لاین: مرد مسنی به همراه پسر جوانش سوار قطار شدند. قطار شروع به حرکت کرد. پسر جوان سرش را از پنجره بیرون کرد و با هیجان گفت: پدر، ابرها با ما حرکت می کنند. مرد […]

جی5 لاین: پسر جوان کنار تلفن عمومی داخل رفت و شروع به شماره گیری کرد. مرد عابر توجهش به پسر بود و به مکالمه اش گوش می داد. پسر گفت: “خانم، شما نیاز به یک باغبان […]

جی5 لاین: صبح زود بود. پدرم به پیشوازم آمده بود. از اردو برگشته بودم. در میان جاده از اتوبوس پیاده شدم.  از درون ماشین برایم دست تکان داد. سوار شدم و به طرف خانه رفتیم. […]